بریدۀ کتاب

ایمان

ایمان

1402/5/17

شهادت نامه حسین (ع) و شهیدان کربلا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 99

پرسش پنجم، درست است که در کربلا آب نبود، اما همراه حسین شترانی بودند و آنان می توانستند از شیر شتران استفاده کنند و تشنه نمانند. این شبهه نیز اشتباه است. زیرا : ۱- تعداد شترانی که در خیمه گاه بودند، بسیار اندک بود. ۲- بیش از صد نفر در خیمه گاه حسین حضور داشتند و طبیعی است که برای سیراب کردن این تعداد ،افراد به چند صد لیتر شیر نیاز است ۳- بر فرض وجود شتر به تعدادی که بتوان به همه شیر داد، باید به این نکته نیز توجه کرد که شتران نیز در طول این مدت تشنه بودند و طبیعی است که تشنگی برمیزان شیردهی آنان به شدت تأثیر داشت. ۴- شترانی که در خیمه گاه بودند شتر ماده نبودند، بلکه شترهای نر بودند! به این گزارش توجه فرمایید: بن طعان محاربی برایم تعریف کرد که ابو مخنف به نقل از هشام می‌گوید علی من با حر بن یزید ریاحی بودم و روزی که با حسین برخورد کردیم جزء آخرین افرادی بودم که به حسین به رسیدم وقتی حسین من و اسبم را دید که خیلی تشنه ایم به من و اسیم آب داد، اما چون مشک روی شتر بود، من نمی توانستم آب بخورم؟ حسین به من گفت: (أنخ الراوية) راويه را بخوابان من فکر کردم مقصود حسین از راویه مشک است متحیر مانده بودم. حسین نگاهی از سر مهر به من کرد و گفت: برادرزاده! انخ الجمل ! شتر را بخوابان! من شتر را خواباندم میخواستم آب بخورم، اما روی زمین می ریخت. فرمود: أخنث السقا! من باز نفهمیدم و نمیدانستم چکار باید بکنم حسین خودش برخاست و دهانه مشک را با دستهای خودش گرفت و خروجی آب را تنگ کرد تا من و اسم آب خوردیم. این ماجرا افزون بر آنکه تفاوت لهجه حجاز و عراق را نشان می دهد. بر یک نکته نیز به روشنی دلالت دارد که شترهایی که در کاروان حسینی بودند «ناقه» نبودند، بلکه «جمل» بودند و در زبان عربی به شتر ماده ناقه و به شتر نر جمل میگویند و شترنر، طبیعی است که شیر ندارد جالب است بدانیم که در روز عاشورا نیز امام حسین شده برای سخنرانی از اسب خود پیاده شد و سوار بر شتر به میدان رفت تا صدای خود را بهتر به گوش مردمان برساند. در این روایت نیز آمده است که: «فلما دنا منه القوم عاد براحلته فركبها.» وقتی سپاهیان عمر بن سعد به او نزدیک شدند، امام سوار شتر شد و به آنان نزدیک شد و ... در اینجا کلمۀ «راحلته» ذکر شده که در ابتدا به نظر می رسد باید شتر ماده ،باشد اما با دقت در مفهوم میتوان دریافت که عرب به شتر نر راحله میگوید و تای آخر آن برای مبالغه است نه تأنیث در تاج العروس می گوید: «تقولُ العَرَبُ للجمل، إذا كان نَجيباً؛ راحِلَةٌ ، وجَمَعُهُ رَوَاحِلُ ، ودُخُولُ الهاءِ فِي الرَّاحِلَةِ للمُبالَغَةِ في الصفة. در زبان عربی به شتر نر اگر نجیب باشد راحله میگویند و جمع آن رواحل است و «ها» یا تا برای مبالغه در خوبی شتر است.

پرسش پنجم، درست است که در کربلا آب نبود، اما همراه حسین شترانی بودند و آنان می توانستند از شیر شتران استفاده کنند و تشنه نمانند. این شبهه نیز اشتباه است. زیرا : ۱- تعداد شترانی که در خیمه گاه بودند، بسیار اندک بود. ۲- بیش از صد نفر در خیمه گاه حسین حضور داشتند و طبیعی است که برای سیراب کردن این تعداد ،افراد به چند صد لیتر شیر نیاز است ۳- بر فرض وجود شتر به تعدادی که بتوان به همه شیر داد، باید به این نکته نیز توجه کرد که شتران نیز در طول این مدت تشنه بودند و طبیعی است که تشنگی برمیزان شیردهی آنان به شدت تأثیر داشت. ۴- شترانی که در خیمه گاه بودند شتر ماده نبودند، بلکه شترهای نر بودند! به این گزارش توجه فرمایید: بن طعان محاربی برایم تعریف کرد که ابو مخنف به نقل از هشام می‌گوید علی من با حر بن یزید ریاحی بودم و روزی که با حسین برخورد کردیم جزء آخرین افرادی بودم که به حسین به رسیدم وقتی حسین من و اسبم را دید که خیلی تشنه ایم به من و اسیم آب داد، اما چون مشک روی شتر بود، من نمی توانستم آب بخورم؟ حسین به من گفت: (أنخ الراوية) راويه را بخوابان من فکر کردم مقصود حسین از راویه مشک است متحیر مانده بودم. حسین نگاهی از سر مهر به من کرد و گفت: برادرزاده! انخ الجمل ! شتر را بخوابان! من شتر را خواباندم میخواستم آب بخورم، اما روی زمین می ریخت. فرمود: أخنث السقا! من باز نفهمیدم و نمیدانستم چکار باید بکنم حسین خودش برخاست و دهانه مشک را با دستهای خودش گرفت و خروجی آب را تنگ کرد تا من و اسم آب خوردیم. این ماجرا افزون بر آنکه تفاوت لهجه حجاز و عراق را نشان می دهد. بر یک نکته نیز به روشنی دلالت دارد که شترهایی که در کاروان حسینی بودند «ناقه» نبودند، بلکه «جمل» بودند و در زبان عربی به شتر ماده ناقه و به شتر نر جمل میگویند و شترنر، طبیعی است که شیر ندارد جالب است بدانیم که در روز عاشورا نیز امام حسین شده برای سخنرانی از اسب خود پیاده شد و سوار بر شتر به میدان رفت تا صدای خود را بهتر به گوش مردمان برساند. در این روایت نیز آمده است که: «فلما دنا منه القوم عاد براحلته فركبها.» وقتی سپاهیان عمر بن سعد به او نزدیک شدند، امام سوار شتر شد و به آنان نزدیک شد و ... در اینجا کلمۀ «راحلته» ذکر شده که در ابتدا به نظر می رسد باید شتر ماده ،باشد اما با دقت در مفهوم میتوان دریافت که عرب به شتر نر راحله میگوید و تای آخر آن برای مبالغه است نه تأنیث در تاج العروس می گوید: «تقولُ العَرَبُ للجمل، إذا كان نَجيباً؛ راحِلَةٌ ، وجَمَعُهُ رَوَاحِلُ ، ودُخُولُ الهاءِ فِي الرَّاحِلَةِ للمُبالَغَةِ في الصفة. در زبان عربی به شتر نر اگر نجیب باشد راحله میگویند و جمع آن رواحل است و «ها» یا تا برای مبالغه در خوبی شتر است.

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.