بریدهای از کتاب در سرزمین مردمان نجیب: یادداشت های روزانه موتورسواری کوهنورد از سفر به ایران اثر هروویه روپچیچ
3 روز پیش
صفحۀ 127
#ما_ایرانیان_مهمان_نواز با پایین آمدن از فلات ایران و نزدیک شدن به دریا، دوباره ترافیک سنگین شد. تقریبا نزدیک غروب به ساری رسیدیم. در رستورانی کوچک در کنار جاده توقف کردیم و بعد از خوردن کباب و برنج به همراه سالاد، وارد بحثی طولانی با صاحب مغازه و دخترش شدیم. این کهنه سرباز جنگ ایران و عراق و دخترش اجازهی پرداخت پول غذا را به ما نمیدادند و گذشته از آن ، ما را برای استراحت و دوش گرفتن به خانهی خود دعوت میکردند. آدم چنین برخورد هایی را در تمام عمرش فراموش نخواهد کرد.
#ما_ایرانیان_مهمان_نواز با پایین آمدن از فلات ایران و نزدیک شدن به دریا، دوباره ترافیک سنگین شد. تقریبا نزدیک غروب به ساری رسیدیم. در رستورانی کوچک در کنار جاده توقف کردیم و بعد از خوردن کباب و برنج به همراه سالاد، وارد بحثی طولانی با صاحب مغازه و دخترش شدیم. این کهنه سرباز جنگ ایران و عراق و دخترش اجازهی پرداخت پول غذا را به ما نمیدادند و گذشته از آن ، ما را برای استراحت و دوش گرفتن به خانهی خود دعوت میکردند. آدم چنین برخورد هایی را در تمام عمرش فراموش نخواهد کرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.