بریده‌ای از کتاب شرق بهشت اثر جان اشتاین بک

شرق بهشت
بریدۀ کتاب

صفحۀ 289

«نمی‌دونم از چه وقتی نوکر بودن باعث خجالت شد. نوکر بودن پناهگاه فیلسوفاست، واسه تنبلا خوبه و اگر کسی فوت و فنشو بلد باشه می‌تونه با نوکر بودن حکومت بکنه و حتی محبت دیگرونو جلب کنه. من نمی‌تونم بفهمم چرا آدمای باهوش‌تر این شغلو انتخاب نمی‌کنن... من هیچ شغلی رو نمی‌شناسم که توش این همه آدمای بی‌لیاقت بتونن شرکت کنن و تازه کارشونم درست انجام ندن.»

«نمی‌دونم از چه وقتی نوکر بودن باعث خجالت شد. نوکر بودن پناهگاه فیلسوفاست، واسه تنبلا خوبه و اگر کسی فوت و فنشو بلد باشه می‌تونه با نوکر بودن حکومت بکنه و حتی محبت دیگرونو جلب کنه. من نمی‌تونم بفهمم چرا آدمای باهوش‌تر این شغلو انتخاب نمی‌کنن... من هیچ شغلی رو نمی‌شناسم که توش این همه آدمای بی‌لیاقت بتونن شرکت کنن و تازه کارشونم درست انجام ندن.»

69

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.