بریده‌ای از کتاب در سرزمین مردمان نجیب: یادداشت های روزانه موتورسواری کوهنورد از سفر به ایران اثر هروویه روپچیچ

فاضل تقوی

فاضل تقوی

5 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 82

مامایوآنیتا بعد از آنکه یکی از خانواده های آنجا بدون هیچ کلامی برایمان دو لیوان چای آورد و کنار موتورمان گذاشت، لب به سخن گشود. -نمی تونم باور کنم چقدر این آدم ها خوبن. -قبلا که همه‌ش بهت می‌گفتم. -حقیقتش اینه که گفتی، اما دیگه اینجوریش رو فکر نمی‌کردم.

مامایوآنیتا بعد از آنکه یکی از خانواده های آنجا بدون هیچ کلامی برایمان دو لیوان چای آورد و کنار موتورمان گذاشت، لب به سخن گشود. -نمی تونم باور کنم چقدر این آدم ها خوبن. -قبلا که همه‌ش بهت می‌گفتم. -حقیقتش اینه که گفتی، اما دیگه اینجوریش رو فکر نمی‌کردم.

13

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.