بریدهای از کتاب در سرزمین مردمان نجیب: یادداشت های روزانه موتورسواری کوهنورد از سفر به ایران اثر هروویه روپچیچ
5 روز پیش
صفحۀ 82
مامایوآنیتا بعد از آنکه یکی از خانواده های آنجا بدون هیچ کلامی برایمان دو لیوان چای آورد و کنار موتورمان گذاشت، لب به سخن گشود. -نمی تونم باور کنم چقدر این آدم ها خوبن. -قبلا که همهش بهت میگفتم. -حقیقتش اینه که گفتی، اما دیگه اینجوریش رو فکر نمیکردم.
مامایوآنیتا بعد از آنکه یکی از خانواده های آنجا بدون هیچ کلامی برایمان دو لیوان چای آورد و کنار موتورمان گذاشت، لب به سخن گشود. -نمی تونم باور کنم چقدر این آدم ها خوبن. -قبلا که همهش بهت میگفتم. -حقیقتش اینه که گفتی، اما دیگه اینجوریش رو فکر نمیکردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.