بریدهای از کتاب فلسفه اخلاق اثر مرتضی مطهری
1403/5/4
صفحۀ 209
آیا روح اجتماع است که گرایشهای اخلاقی را الهام میکند؟ بعضی گفتهاند روح اجتماع است که وحی میکند، روح اجتماع الهام میکند به انسان که چنین کار را بکن. «روح اجتماع الهام میکند» این آقا (موریس مترلینگ) که در گرایشهای معنوی کمیتش لنگ است میگوید روح جامعه است که دارد وحی میفرستد. جامعه چیست؟ جامعه یعنی مجموع افراد با یک ترکیب مخصوص. جامعه که وجودی مستقل از افراد ندارد مگر یک وجود اعتباری، و وجود اعتباری که روح ندارد. گیرم روح داشته باشد، روح جامعه از کجا این را گرفت و الهام کرد؟ چه کسی به خود روح جامعه الهام کرد؟ الهیون میگویند خدای متعال است که به بشر الهام میکند.
آیا روح اجتماع است که گرایشهای اخلاقی را الهام میکند؟ بعضی گفتهاند روح اجتماع است که وحی میکند، روح اجتماع الهام میکند به انسان که چنین کار را بکن. «روح اجتماع الهام میکند» این آقا (موریس مترلینگ) که در گرایشهای معنوی کمیتش لنگ است میگوید روح جامعه است که دارد وحی میفرستد. جامعه چیست؟ جامعه یعنی مجموع افراد با یک ترکیب مخصوص. جامعه که وجودی مستقل از افراد ندارد مگر یک وجود اعتباری، و وجود اعتباری که روح ندارد. گیرم روح داشته باشد، روح جامعه از کجا این را گرفت و الهام کرد؟ چه کسی به خود روح جامعه الهام کرد؟ الهیون میگویند خدای متعال است که به بشر الهام میکند.
نظرات
1403/5/4
یکم با بعضی جملات کتاب کفری میشم :)) آقای مطهری! کل یک سامانه، چیزی فراتر از مجموع تکتک اجزاست! جامعه فراتر از مجموع افراد است با ترکیبی مخصوص! تو گویی بشر هر چه را که نمیداند به ماورا و الهام و سرای غیب نسبت میدهد. چیزی که درباره مذهبیون آزارم میدهد، اطمینانشان است. حتی شک هم نمیکنند. حتی از «به نظر میرسد» هم استفاده نمیکنند؛ معتقدند همین است که ما میگوییم و همین است و جز این نیست. این میتواند سوال خوبی باشد: چه کسی به خود روح جامعه الهام کرد؟ جای بحث و تحقیق و اندیشه زیاد دارد، ولی «خدای متعال الهام میکند»، به وضوح، شانه خالی کردن از استدلال و اندیشیدن است. کلا هم نویسنده/گوینده محترم به انتخاب طبیعی و فرایند تکامل گویا اعتقاد ندارند.
1
1403/5/4
راستش با این کتاب شروع کردم چون تعریف آقای مطهری رو زیاد شنیده بودم ولی یکم ناامید شدم. از خوندن کتاب پشیمون نیستم فقط اونقدری که فکر میکردم پایه حرفهاشون مستدل نیست. متاسفانه بر اساس این کتاب دارم قضاوتشون میکنم و فکر میکنم چنین قضاوتی اجتنابناپذیره. درباره قطعیت هم به نظرم چه مذهبی و چه غیر مذهبی هیچوقت (یا حداقل نه تا وقتی که دانشش انقدر کمه) نمیتونه بهش برسه. یا اصلا نباید برسه! چون ما اساسا با یک کمبود اطلاعات خیلی گستردهای در تمام زمینهها رو به رو هستیم و هر اندیشمندی صرفا میتونه بگه از راه تعقل و تحقیق به چه مواردی دست پیدا کرده؛ بدون دادن حکم قطعیت. اینکه انقدر هر جا به بنبست میرسیم بگیم وحی الهیه واقعا آزاردهنده است؛ حداقل برای منی که دنبال استدلال توی صحبتهای این قشر هستم چنینه. @aghili
1
1403/5/4
اینکه تعریف ایشون رو زیاد شنیدید کاملا به حق هستش چون ایشون واقعا چنین جایگاهی دارن و چه بسا بالاتر اما سراغ کتاب اشتباهی رفتید. بیشتر کتابای ایشون سخنرانی هستش و محدودیت سخنرانیها نسبت به نوشتهها مشخصه. ایشون بیشتر نتیجه مبناشون رو تو کتابهای سخنرانی مطرح کردن و اگه دنبال فلسفه و مبنای ایشون هستیدباید سراغ کتابهای اساسیتر و فلسفی ایشون میرفتید. مثل اصول فلسفه و روس رئالیسم، توحید، عدل الهی، نقدی بر مارکسیسم، شاید شرط منظومه و... برای مثال مبنای ایشون اخلاقیات بر اساس قاعده حسن عدل و قبح ظلم هستش که اختلافاتی با علامه هم دارن و ازش میگذریم. کتابی که میخونید رو نخوندم ولی با توجه به شناختی که از مبناشون دارم تا حدودی میتونم حدس بزنم چی میخوان بگن. من نگفتم همه باید قطعیت داشته باشن، گفتم اینکه یک قشر رو به طور کامل به همچین چیزی متهم میکنید صحیح نیست. من گفتم یه عده اینطورن یه عده نه. شهید مطهری هم کسی هستن که به قول شما با تعقل و تحقیق به چنین چیزهایی دست پیدا کرده و قرار نیست پشت هر جملهاش همچین مطلبی بیاره. وحی هم به خاطر بنبست نیست بلکه پایهاش استدلال عقلی هستش. @Adrift
0
علی عقیلی نسب
1403/5/4
0