بریدۀ کتاب

دارم میرسم جان جان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

فیروز میگفت «خوبی و بدی آدم به ظاهر و قیافه نیست باید دل آدم پاک باشه» بعد هم داستان مردی رو تعریف می‌کرد که عرق می‌خورد و نماز نمیخواند ولی نه چشمش کج بود و نه دستش، حتی او بود که دزد محله را دستگیر کرده بود و سرانجام هم سر دعوا با کسی که تو محله شان دختر بازی می‌کرد چاقو خورد و مرد

فیروز میگفت «خوبی و بدی آدم به ظاهر و قیافه نیست باید دل آدم پاک باشه» بعد هم داستان مردی رو تعریف می‌کرد که عرق می‌خورد و نماز نمیخواند ولی نه چشمش کج بود و نه دستش، حتی او بود که دزد محله را دستگیر کرده بود و سرانجام هم سر دعوا با کسی که تو محله شان دختر بازی می‌کرد چاقو خورد و مرد

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.