بریدۀ کتاب
1403/7/6
صفحۀ 200
بچه ها هنوز به خانه رفت و آمد دارند باهم حرف میزنیم ، میخندیم ، گریه میکنیم... برای علیرضا لالایی میخوانم مشکلات زندگی را به داوود میسپارم تا حلش کند رسول هنوز هم شوخ است و سربه سرم میگذارد بچه ها ، کنارم هستند...
بچه ها هنوز به خانه رفت و آمد دارند باهم حرف میزنیم ، میخندیم ، گریه میکنیم... برای علیرضا لالایی میخوانم مشکلات زندگی را به داوود میسپارم تا حلش کند رسول هنوز هم شوخ است و سربه سرم میگذارد بچه ها ، کنارم هستند...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.