بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 236

سورمه گفت چرا اخمهای شما همیشه در هم است. آیدین گفت: «نمی دانم خودم نمی فهمم.» سورمه گفت: «همیشه دارید فکر میکنید انگار کشتی هاتان غرق شده.» آیدین گفت: من دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیزهایی درگذشته داشته ایم که حالا نداریم.» سورمه گفت: «مثلاً چی؟» آیدین گفت: «نمی دانم.»

سورمه گفت چرا اخمهای شما همیشه در هم است. آیدین گفت: «نمی دانم خودم نمی فهمم.» سورمه گفت: «همیشه دارید فکر میکنید انگار کشتی هاتان غرق شده.» آیدین گفت: من دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیزهایی درگذشته داشته ایم که حالا نداریم.» سورمه گفت: «مثلاً چی؟» آیدین گفت: «نمی دانم.»

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.