بریدۀ کتاب

کلیدر؛ جلد پنجم و ششم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 438

اندیشیدن به اندیشیدن دیگران؛ ترسیدن از اندیشیدن دیگران درباره تو؛ این حد بی‌خودی است. که تو چنان در خود جلف و سبک شده‌ای که بیم داری از این که دیگران چگونه به تو خواهند اندیشید، هم از این رو هیچت در اندیشه نیست جز این که به طبع دل دیگران خود را برقصانی و بچرخانی. پس بی‌خود شده‌ای.

اندیشیدن به اندیشیدن دیگران؛ ترسیدن از اندیشیدن دیگران درباره تو؛ این حد بی‌خودی است. که تو چنان در خود جلف و سبک شده‌ای که بیم داری از این که دیگران چگونه به تو خواهند اندیشید، هم از این رو هیچت در اندیشه نیست جز این که به طبع دل دیگران خود را برقصانی و بچرخانی. پس بی‌خود شده‌ای.

81

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.