بریدهای از کتاب توپ های ماه اوت اثر باربارا تاکمن
2 روز پیش
3.9
5
صفحۀ 272
تشییع جنازهی «ادوارد هفتم»، پادشاه انگلستان، با حضور نُه پادشاه در صبح دهم می سال 1910 چنان باشکوه بود که دهان جمعیتی که در سکوت و با لباس های سیاه صف کشیده بود، از تحسینِ ابهتش باز ماند. شاهان، در لباس ارغوانی و آبی و سبز و سرخ، با کلاهخود پَردار، واکسیل طلایی، حمایل سرخ، و نشان های آراسته به جواهر که در آفتاب می درخشید، سواره و سه به سه از دروازه های کاخ گذشتند. در پی آنان، پنج ولیعهد، چهل والاحضرت و درباریِ والامقام، هفت ملکه—چهارتا بیوه و سهتا بر تخت سلطنت—و جمعی فرستادهی مخصوص از ممالک بیتاجوتخت روان بودند. رویهمرفته، هفتاد ملت را در عظیمترین مجمع سلاطین و مقام ها که تا آن زمان در یک جا گرد آمده بودند، نمایندگی می کردند. وقتی ساعت «بیگ بِن» نُه ضربه نواخت، مشایعان کاخ را ترک کردند اما در ساعتِ تاریخ، شامگاه بود و آفتابِ جهان قدیم در تلألؤ میرای شکوهی که دیگر هرگز دیده نشد، غروب می کرد.
تشییع جنازهی «ادوارد هفتم»، پادشاه انگلستان، با حضور نُه پادشاه در صبح دهم می سال 1910 چنان باشکوه بود که دهان جمعیتی که در سکوت و با لباس های سیاه صف کشیده بود، از تحسینِ ابهتش باز ماند. شاهان، در لباس ارغوانی و آبی و سبز و سرخ، با کلاهخود پَردار، واکسیل طلایی، حمایل سرخ، و نشان های آراسته به جواهر که در آفتاب می درخشید، سواره و سه به سه از دروازه های کاخ گذشتند. در پی آنان، پنج ولیعهد، چهل والاحضرت و درباریِ والامقام، هفت ملکه—چهارتا بیوه و سهتا بر تخت سلطنت—و جمعی فرستادهی مخصوص از ممالک بیتاجوتخت روان بودند. رویهمرفته، هفتاد ملت را در عظیمترین مجمع سلاطین و مقام ها که تا آن زمان در یک جا گرد آمده بودند، نمایندگی می کردند. وقتی ساعت «بیگ بِن» نُه ضربه نواخت، مشایعان کاخ را ترک کردند اما در ساعتِ تاریخ، شامگاه بود و آفتابِ جهان قدیم در تلألؤ میرای شکوهی که دیگر هرگز دیده نشد، غروب می کرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.