بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

یک‌بار برایم قاشق چای‌خوری آورد. به‌نظرم افتاده بود کف آشپزخانه، گرفت به دندانش، آورد‌. هنوز فکر می‌کنم منظورش چه بود. می‌خواست بگوید:«سهم تو از آب‌های همه‌ی اقیانوس‌های جهان یک قاشق چای‌خوری بیشتر نیست با همان بساز.» می‌خواست بگوید:« شما آبرویی که با قاشق چای‌خوری جمع کردی برای هر چیزی، با ملاقه دور نریز.» می‌خواست بگوید:« عمر ما، در برابر عمر هستی، یک قاشق چای‌خوری است. روزی ما اندازه قاشق چای‌خوری است. میان این همه موجودات، میلیاردها.»

یک‌بار برایم قاشق چای‌خوری آورد. به‌نظرم افتاده بود کف آشپزخانه، گرفت به دندانش، آورد‌. هنوز فکر می‌کنم منظورش چه بود. می‌خواست بگوید:«سهم تو از آب‌های همه‌ی اقیانوس‌های جهان یک قاشق چای‌خوری بیشتر نیست با همان بساز.» می‌خواست بگوید:« شما آبرویی که با قاشق چای‌خوری جمع کردی برای هر چیزی، با ملاقه دور نریز.» می‌خواست بگوید:« عمر ما، در برابر عمر هستی، یک قاشق چای‌خوری است. روزی ما اندازه قاشق چای‌خوری است. میان این همه موجودات، میلیاردها.»

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.