بریدۀ کتاب
1403/3/9
صفحۀ 35
در مسئله فلسفه تاریخ به معنى فلسفه تحولات تاریخى، آنچه که به نظر ما باید به منزله نیروى محرک تاریخ و نیروبخش و حرکتدهنده تاریخ تلقى کرد استعداد ابتکار در انسان است به علاوه استعدادى که قرآن از آن به «فطرت» تعبیر مىکند. فطرت انسان کمالجوست. این در نهاد انسان هست. انسان کمال را از آن جهت که کمال و افزایش و خروج از محدودیت است، در هر ناحیهاى مىخواهد و هرچه دارد باز بالاخره محدودیت است. به آنچه دارد راضى نیست، دائم مىخواهد مرزها را یکى بعد از دیگرى بگشاید و این است که زندگى انسان را با حیوانها متفاوت کرده؛ آنها در یک دوره تاریخى درجا مىزنند و انسان دورهها را طى مىکند. لازمه عقل و ابتکار، آزادى هم هست
در مسئله فلسفه تاریخ به معنى فلسفه تحولات تاریخى، آنچه که به نظر ما باید به منزله نیروى محرک تاریخ و نیروبخش و حرکتدهنده تاریخ تلقى کرد استعداد ابتکار در انسان است به علاوه استعدادى که قرآن از آن به «فطرت» تعبیر مىکند. فطرت انسان کمالجوست. این در نهاد انسان هست. انسان کمال را از آن جهت که کمال و افزایش و خروج از محدودیت است، در هر ناحیهاى مىخواهد و هرچه دارد باز بالاخره محدودیت است. به آنچه دارد راضى نیست، دائم مىخواهد مرزها را یکى بعد از دیگرى بگشاید و این است که زندگى انسان را با حیوانها متفاوت کرده؛ آنها در یک دوره تاریخى درجا مىزنند و انسان دورهها را طى مىکند. لازمه عقل و ابتکار، آزادى هم هست
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.