بریدۀ کتاب
1402/11/19
3.4
4
صفحۀ 102
گفت: "شما که عاشق این مرد کولی نشدهاید!" ایوت گفت:"خب، راستش، نمیدانم! او تنها کسی است که باعث میشود احساس... متفاوتی بکنم! واقعا متفاوت!" "آخر چطور؟ چطور؟ هیچوقت به شما چیزی گفته؟" "نع! نع! فقط نگاهم کرده!" "چهجوری؟" "خب،ببینید، نمیدانم. اما متفاوت! بله، متفاوت! متفاوت! یکطوری که با نگاه همه مردهای دیگر فرق دارد. هرگز کسی اینجوری نگاهم نکرده بود."
گفت: "شما که عاشق این مرد کولی نشدهاید!" ایوت گفت:"خب، راستش، نمیدانم! او تنها کسی است که باعث میشود احساس... متفاوتی بکنم! واقعا متفاوت!" "آخر چطور؟ چطور؟ هیچوقت به شما چیزی گفته؟" "نع! نع! فقط نگاهم کرده!" "چهجوری؟" "خب،ببینید، نمیدانم. اما متفاوت! بله، متفاوت! متفاوت! یکطوری که با نگاه همه مردهای دیگر فرق دارد. هرگز کسی اینجوری نگاهم نکرده بود."
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.