بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 226

تاریکی خوب است اصلا خوش به حال آنهایی که کورند . کوچک که بودم مرد همسایه مان کور بود و می دیدمش که چه آرام و با احتیاط دست به عصا راه می رود. همیشه سرش را بالاتر از بقیه ی مردم و طوری کج می گرفت که انگار می خواهد زوایای پنهان روبرویش را در بیاورد و حرکت کند . برعکس ما که همیشه توی چاله و چوله می افتادیم ، بس که عجله می کردیم و نصف قدرت بینایی مان بلا استفاده می ماند ، هیچ وقت ندیدم او زمین بخورد.

تاریکی خوب است اصلا خوش به حال آنهایی که کورند . کوچک که بودم مرد همسایه مان کور بود و می دیدمش که چه آرام و با احتیاط دست به عصا راه می رود. همیشه سرش را بالاتر از بقیه ی مردم و طوری کج می گرفت که انگار می خواهد زوایای پنهان روبرویش را در بیاورد و حرکت کند . برعکس ما که همیشه توی چاله و چوله می افتادیم ، بس که عجله می کردیم و نصف قدرت بینایی مان بلا استفاده می ماند ، هیچ وقت ندیدم او زمین بخورد.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.