بریده‌ای از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران اثر مسعود امیرخانی

مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران
بریدۀ کتاب

صفحۀ 151

مراکز نظامی یکی‌یکی به دست جوانان انقلابی می‌افتاد و من احساس غرور می‌کردم. ایرانی نبودم. از خاور دور، از سرزمین خورشید تابان، آمده بودم. اما غرور شکسته شده‌ام در هیروشیما و ناکازاکی را اینجا- هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین مادری‌ام- بازیافتم!

مراکز نظامی یکی‌یکی به دست جوانان انقلابی می‌افتاد و من احساس غرور می‌کردم. ایرانی نبودم. از خاور دور، از سرزمین خورشید تابان، آمده بودم. اما غرور شکسته شده‌ام در هیروشیما و ناکازاکی را اینجا- هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین مادری‌ام- بازیافتم!

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.