بریدۀ کتاب

گربه مولانا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 26

وقتی که روبرویم رفتگر پارک را دیدم که برگ‌ها را به سمت خاک‌ها جارو می‌کرد اول خوشحال شدم و بعد ناگهان دیدم او برگ‌ها را داخل کیسه‌ای که در دستش دارد می‌ریزد انگار که برگ‌ها هم از دست انسان‌ها قادر نیستند وضعیت خود یعنی خاک برگردند.

وقتی که روبرویم رفتگر پارک را دیدم که برگ‌ها را به سمت خاک‌ها جارو می‌کرد اول خوشحال شدم و بعد ناگهان دیدم او برگ‌ها را داخل کیسه‌ای که در دستش دارد می‌ریزد انگار که برگ‌ها هم از دست انسان‌ها قادر نیستند وضعیت خود یعنی خاک برگردند.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.