بریدۀ کتاب

رقعه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر   نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر   سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر   هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر   همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر   سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر   زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر   سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر   بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر

قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر   نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر   سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر   هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر   همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر   سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر   زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر   سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر   بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر

2

3

(0/1000)

نظرات

این شعر فوق العادس 
شعر *سر تاسر *
سید حمیدرضا برقعی
همه اش رو نشد بنویسم 

0