بریدهای از کتاب جان بها اثر سیدمصطفی موسوی
1403/4/5
صفحۀ 133
این خیلی درد داره که نمی دونی آخرین باره که داری میبینیش... باهاش حرف میزنی... مستیقیم تو چشاش نگا میکنی... و از این دردناک تر اینکه تو آخرین نفری هستی که داره باهات صحبت میکنه... و آخرین نفری هستی که میبینه... البته اینم بگم که مفهومش برای این کتاب بود... خودمم یکم بهش اضافه کردم:)
این خیلی درد داره که نمی دونی آخرین باره که داری میبینیش... باهاش حرف میزنی... مستیقیم تو چشاش نگا میکنی... و از این دردناک تر اینکه تو آخرین نفری هستی که داره باهات صحبت میکنه... و آخرین نفری هستی که میبینه... البته اینم بگم که مفهومش برای این کتاب بود... خودمم یکم بهش اضافه کردم:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.