بریدهای از کتاب از رنجی که می بریم اثر جلال آل احمد
1403/9/28
3.1
15
صفحۀ 44
دیگر کوههای پوشیده از جنگل زیراب در مقابل زندگی من سبز نشده و وسعت دید مرا کوتاه نکرده. اینجا فقط ساحل دور و محو "رأس التنوره" که در آن دورها سیاهی میزند، جلوی چشم آدم را میگیرد و آن طرفتر دریایی است که مرا به دنیایی بزرگ میپیوندد و دید مرا هرچه دورتر که طاقت داشته باشم با خودش میبرد و در بزرگی و پهناوری خودش سنگینی مصائبی را که بر دوش ما است، محو میکند...
دیگر کوههای پوشیده از جنگل زیراب در مقابل زندگی من سبز نشده و وسعت دید مرا کوتاه نکرده. اینجا فقط ساحل دور و محو "رأس التنوره" که در آن دورها سیاهی میزند، جلوی چشم آدم را میگیرد و آن طرفتر دریایی است که مرا به دنیایی بزرگ میپیوندد و دید مرا هرچه دورتر که طاقت داشته باشم با خودش میبرد و در بزرگی و پهناوری خودش سنگینی مصائبی را که بر دوش ما است، محو میکند...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.