بریدۀ کتاب

بابل
بریدۀ کتاب

صفحۀ 497

لحظه ای طول کشید تا رابین متوجه شد چه چیزی آزارش می داد و وقتی فهمید، به طور متناوب آزارش داد، آن موقع و بعد از آن؛ به نظر می آمد تناقضی فاحش بود، این حقیقت که بعد از گفتن تمام آن حرف ها به لتی و با وجود تمام دردی که با هم کشیده بودند، [این لتی] بود که به تسکین نیاز داشت.

لحظه ای طول کشید تا رابین متوجه شد چه چیزی آزارش می داد و وقتی فهمید، به طور متناوب آزارش داد، آن موقع و بعد از آن؛ به نظر می آمد تناقضی فاحش بود، این حقیقت که بعد از گفتن تمام آن حرف ها به لتی و با وجود تمام دردی که با هم کشیده بودند، [این لتی] بود که به تسکین نیاز داشت.

20

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.