بریدۀ کتاب

من او
بریدۀ کتاب

صفحۀ 32

توی یک شهر ده میلیونی صاف سرش را پائین انداخته بود و با آن قامت نخراشیده و نتراشیده، اولین مهمان ناخوانده‌ی آن دو شده بود. اولین نامحرمی بود که موهای آن‌ها را می‌دید. حکماً نامحرم بود. مگر می‌شود موشک زن باشد؟ درثانی، بوی تنِ سوخته‌ی زن با بوی تنِ سوخته او، با بوی باروت، توفیر می‌کند.

توی یک شهر ده میلیونی صاف سرش را پائین انداخته بود و با آن قامت نخراشیده و نتراشیده، اولین مهمان ناخوانده‌ی آن دو شده بود. اولین نامحرمی بود که موهای آن‌ها را می‌دید. حکماً نامحرم بود. مگر می‌شود موشک زن باشد؟ درثانی، بوی تنِ سوخته‌ی زن با بوی تنِ سوخته او، با بوی باروت، توفیر می‌کند.

21

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.