بریدۀ کتاب
1403/9/24
صفحۀ 48
ادبیات ما سرشار از این حکایت عقل گفتا و عشق گفتا است؛ در حالی که بین دل و عقل عاشق هیچ درگیری نیست. درگیری میان عقل فارغ و دل عاشق است. ما میخواهیم عشق ابراهيم را با عقل خودمان بسنجیم در حالی که عشق ابراهیم را باید با عقل خودش سنجید هر عقلی این را می پذیرد که مهم را فدای مهم تر کن.وقتی ابراهیم در راه مهمتر اسماعیل اش را ذبح میکند درست این کار هماهنگ و طبیعی است؛ همان طور که تو پولت را فدای یک کیلو سیب میکنی و یا عمرت را فدای فرزندت. پس عشق و عقل ابراهیم هماهنگ است و تضادی ندارد. این تضاد ساختگی به خاطر این است که ما جایگاهش را در نظر نمی گیریم و آدمها را با هم قاطی میکنیم
ادبیات ما سرشار از این حکایت عقل گفتا و عشق گفتا است؛ در حالی که بین دل و عقل عاشق هیچ درگیری نیست. درگیری میان عقل فارغ و دل عاشق است. ما میخواهیم عشق ابراهيم را با عقل خودمان بسنجیم در حالی که عشق ابراهیم را باید با عقل خودش سنجید هر عقلی این را می پذیرد که مهم را فدای مهم تر کن.وقتی ابراهیم در راه مهمتر اسماعیل اش را ذبح میکند درست این کار هماهنگ و طبیعی است؛ همان طور که تو پولت را فدای یک کیلو سیب میکنی و یا عمرت را فدای فرزندت. پس عشق و عقل ابراهیم هماهنگ است و تضادی ندارد. این تضاد ساختگی به خاطر این است که ما جایگاهش را در نظر نمی گیریم و آدمها را با هم قاطی میکنیم
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.