بریده‌ای از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود اثر فردریک بکمن

زیزی

زیزی

1403/8/10

و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود
بریدۀ کتاب

صفحۀ 63

-نیازی نیست از فراموش کردن من بترسی. +واقعا؟ -آره چون هروقت فراموشم کردی این شانس رو داری که دوباره من رو بشناسی! ازین کار خوشت می‌اد چون من واقعا برای آشنایی آدم باحالی هستم.

-نیازی نیست از فراموش کردن من بترسی. +واقعا؟ -آره چون هروقت فراموشم کردی این شانس رو داری که دوباره من رو بشناسی! ازین کار خوشت می‌اد چون من واقعا برای آشنایی آدم باحالی هستم.

4

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.