بریدهای از کتاب به زبان مادری گریه می کنیم اثر فابیو مورابیتو
1403/10/22
صفحۀ 100
من همیشه جوری شعر گفتهام که انگار میخواهم عزیزترین داراییهایم را در چمدانی سبک و جمعوجور جا بدهم چون قرار است جایی بروم که دربارهاش هیچ نمیدانم و نمیخواهم بارم را سنگین کنم.
من همیشه جوری شعر گفتهام که انگار میخواهم عزیزترین داراییهایم را در چمدانی سبک و جمعوجور جا بدهم چون قرار است جایی بروم که دربارهاش هیچ نمیدانم و نمیخواهم بارم را سنگین کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.