بریدۀ کتاب

کتابدار آشویتس: رمان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

همیشه یکسری بودند که می‌گفتند:"بیچاره! اون ترسیده آخه فقط یه بچه ست." دیتا با خود فکر میکرد:"یک بچه؟اصلا این‌طور نبود. شما براي بچه بودن حتما باید بچگی هم می‌کردید."

همیشه یکسری بودند که می‌گفتند:"بیچاره! اون ترسیده آخه فقط یه بچه ست." دیتا با خود فکر میکرد:"یک بچه؟اصلا این‌طور نبود. شما براي بچه بودن حتما باید بچگی هم می‌کردید."

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.