بریدهای از کتاب مردی که خواب است اثر ژرژ پرک
1403/9/23
صفحۀ 84
بدبختی به تو هجوم نیاورده، روی سرت آوار نشده: بهآهستگی رخنه کرده و بهطرزی کمابیش مطبوع به درون خزیده. ظریفانه زندگی و حرکات و ساعتها و اتاقت را در بر گرفته، مثل حقیقتی که دیرزمانی نقابپوش بوده باشد، بداهتی مردود؛ پیگیر و شکیبا، ظریف و لجوج، مالک شکافهای سقف شده، مالک چینهای صورتت در آینة ترکخورده، مالک ورقهای چیده؛ با قطرة آبِ شیرِ پاگرد جاری شده و هر ربع ساعت در ناقوس سَنروک طنین انداخته.
بدبختی به تو هجوم نیاورده، روی سرت آوار نشده: بهآهستگی رخنه کرده و بهطرزی کمابیش مطبوع به درون خزیده. ظریفانه زندگی و حرکات و ساعتها و اتاقت را در بر گرفته، مثل حقیقتی که دیرزمانی نقابپوش بوده باشد، بداهتی مردود؛ پیگیر و شکیبا، ظریف و لجوج، مالک شکافهای سقف شده، مالک چینهای صورتت در آینة ترکخورده، مالک ورقهای چیده؛ با قطرة آبِ شیرِ پاگرد جاری شده و هر ربع ساعت در ناقوس سَنروک طنین انداخته.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.