بریدۀ کتاب

کهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

گویا ندایی آسمانی می شنیدم که در اعماق قلب‌های عارفان، ولادت سیدالعرفا و کوه توحید را مژده می‌داد و در مقابل، خنکای قلب مردمانی بود که از مرگ پیشوای صوفیان سر در گریبان برده، در پستوی وجودشان هلهله کنان تکبیر می گفتند.

گویا ندایی آسمانی می شنیدم که در اعماق قلب‌های عارفان، ولادت سیدالعرفا و کوه توحید را مژده می‌داد و در مقابل، خنکای قلب مردمانی بود که از مرگ پیشوای صوفیان سر در گریبان برده، در پستوی وجودشان هلهله کنان تکبیر می گفتند.

3

(0/1000)

نظرات

این تکه از کتاب خیلی دردآوره
مظلومیت قشر مذهبی به کنار، جایگاه عرفا و عرفان در بین مذهبی ها هم غریب هست و مورد ظلم قرار گرفته چرا که یک کرسی برای عرفا نداریم که بشینن واسه مردم مسیر طریقت بندگی و کمال و غایت خلقت انسانی را شرح کنن.
۱۴۰۰ ساله بالای کرسی و منبر هامون فقط از وضو و غیبت و گناه حرف زدن چون خود مردم ما از گناه فراتر نرفتن و چه حرفا و اسرارهایی که توی دل عرفا چال شد.

0