بریدۀ کتاب

دا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 692

برایم باور کردنی نبود با یکی حرف می‌زدی ،یک ساعت بعد می گفتند شهید شده ،کسی را می دیدی، ساعتی بعد در تشییع جنازه اش بودی..

برایم باور کردنی نبود با یکی حرف می‌زدی ،یک ساعت بعد می گفتند شهید شده ،کسی را می دیدی، ساعتی بعد در تشییع جنازه اش بودی..

2

8

(0/1000)

نظرات

فائقه

فائقه

1403/1/8

تصورش هم درد داره
1

0