چالش روزی 5 صفحه به مدت 30 روز

بهخوان عزیز هم یک کارای عجیبی می‌کنه بعضی وقتا که منِ تازه وارد متعجب می‌شم. مثلا اون موقع که فهمیدم وقتی به اشتباه جایی نظر می‌دی دیگه غلطی است که کردی و راه برگشت ندارد، یا دیروز که چالش ۱۰ صفحه به مدت ۳۰ روز رو برای بار دوم شروع کردم و چالش مشابهی که داشتم از تاریخچه چالش‌ها پاک شد. چه کاریه آخه!! من دوست داشتم اون چالش برای همیشه جلوی چشمم بمونه. خلاصه که گویا مجبوریم تنوع بدیم تا قبلیا نپره. 
باشد که این غر ما به دست و گوش مسئولین برسد ... .

این چالش هم به پایان رسید.
داشتم کامنتم در پایان چالش قبلی رو می‌خوندم که به این برخوردم:
"امیدوارم بعدها که این رو می‌خونم لبخند بزنم. 
ای من آینده :) امیدوارم خوب باشی :) "
این که برای آینده‌ام یادداشت می‌ذارم و بعدها می‌خونمش، از اون کارهاست که خیلی برام دوست‌داشتنیه.
حس می‌کنم اون منِ اون لحظه، فردیتی جدا از منِ حال داره و اینجوری با هم ارتباط برقرار می‌کنیم.
امروز خوب هستم :) و این جالبه.
کاش دفعۀ بعدی که یک چالشی رو شروع می‌کنم هم خوب باشم.
ای منِ آینده! بیا و در چالش بعدی بگو که هنوز اوضاع خوبه. نگرانم همون‌طور که ناگهان همه چیز خوب شد، به اتفاقی ناگوار زندگی دوباره اون روش رو بهم نشون بده.

بهخوان در تابستان نعمتی بود واقعا. بسیار خوب بود. از این به بعد، اگر چه خارج از چالش، ولی گزارش مطالعه‌ام رو اینجا هم ثبت می‌کنم.
باشد که به سبب شوق ثبت مطالعه اندکی باسواد شویم.