بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

هر دو در نهایت می میرند

هر دو در نهایت می میرند

هر دو در نهایت می میرند

آدام سیلورا و 3 نفر دیگر
4.2
244 نفر |
118 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

77

خوانده‌ام

606

خواهم خواند

279

آدام سیلورا، نویسنده ی جوان اما باتجربه که این روزها در آمریکا ستاره ای در حال اوج شناخته می شود، در نیویورک متولد شد. قبل از اینکه به نویسندگی روی بیاورد، کتاب فروش بود و بعد به شرکت در حال توسعه ای پیوست که برای جوان ها و نوجوان ها به شیوه ای نوین و خلاقانه کتاب نقد می کرد. پس از آن، شروع به نوشتن کرد و کتاب هایش، یکی پس از دیگری، جزئی جدانشدنی از فهرست پرفروش های نیویورک تایمز شدند و ده ها جایزه ی ریز و درشت را از آنِ این نویسنده ی جوان کردند.«هر دو درنهایت می میرند» داستانی است الهام بخش، احساسات برانگیز، دلربا و خیره کننده که به ما یادآوری می کند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و می شود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم.پنجم سپتامبر، کمی بعد از نیمه شب، از قاصد مرگ با متیو تورز و روفوس امتریو تماس گرفته می شود تا خبر بدی به آن ها داده شود: آن دو قرار است امروز بمیرند. متیو و روفوس با هم کاملاً غریبه اند اما به دلایل مختلف و متفاوتی هر دویشان در روز آخر زندگی شان به دنبال پیدا کردن دوست جدیدی هستند و این شروعی است برای یک پایان پر از ماجراجویی و هیجان.

لیست‌های مرتبط به هر دو در نهایت می میرند

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به هر دو در نهایت می میرند

فرشته

1401/03/10

                خیلی زیاد دوسش داشتم
ب نظرم حتی اگر بدونیم ک هرروز هم ممکنه قاصدمرگ زنگ بزنه و بگه قراره بمیریم ، مث داستان کتاب، بازم ما قدر زندگی رو نمیدونیم تا روز اخر 
مث شخصیت های اصلی کتاب ، فقط روز اخر رو زندگی خواهیم کرد ...
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

شراره

1401/09/07

            حتی اگه بدونی ۲۴ ساعت دیگه قراره بمیری باز هم یه ۲۴ساعت معمولی را پشت سر خواهی گذاشت تنها چیزی که تغییر میکنه نگاه تو به زندگی و مکیدن شیره زندگی تا آخرین قطره است... دنیا تبدیل به جایی شگفت انگیز میشود، ما و مشکلاتمان تبدیل به ذراتی نه چندان پر اهمیت میشویم...
به نظرم قصه تازه از نیمه دوم کتاب جالب میشه...
ولی ایده جالبیه...اگه بدونی در۲۴ ساعت آینده قراره بمیری چیکار میکنی؟ اون روز را چه طور زندگی میکنی ؟ 

جملاتی که من دوست داشتم:
اولین زندگی پس از مرگ درست زمانی شروع میشه که قاصد مرگ به ما میگه 

اگه درست زندگی کنی یک روز هم بسته 

این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است 

۱۲ ساعت پیش به من گفتن که قرار است بمیرم و حالا از هر زمان دیگری زنده‌تر هستم 

قراری چشم بسته با کتاب


مرگ به احتمال زیاد بهترین ابداع زندگی بشر است مرگ سفیر تغییر و تحول است کهنگی را از میان میبرد و تازگی را جایگزین میکند (استیو جابز) 

وقت زیادی تلف کردم و خوشگذرانی‌های زیادی را از دست دادم فقط به این دلیل که به چیزهای اشتباهی اهمیت میدادم. 

زندگی به معنای تعادل است 
زندگی نموداری دایره‌ای شکلی است که تنها با برش های مساوی در تمامی قسمت ها میتوان به نهایت خوشبختی رسید