بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آواز؛ بچه؛ آتش

آواز؛ بچه؛ آتش

آواز؛ بچه؛ آتش

2.9
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

2

کتاب حاضر درباره زندگی شهید دستغیب است و شخصیت اصلی آن نادر اتابکی نام دارد. این شخصیت بر اساس نام مستعار نادراتابکی که زیر گزارش های موجود از بیت شهید دستغیب در اسناد ساواک ثبت شده، در ذهن نویسنده شکل گرفته است. بنابر مستندات ساواک، قبل ازانقلاب فردی با نام مستعاراتابکی مأمور می شود که در بیت شهید دستغیب نفوذ کند و گزارش های بیت را به صورت روزانه و هفتگی به ساواک ارائه دهد. این کتاب از دو دفتر تشکیل شده است. دفتر اول آن، روایتی است از آینده به گذشته که از هنگام انفجار تروریستی و شهادت آیت الله دستغیب آغاز می شود و به تدریج تا سال ۵۷ به عقب برمی گردد. در دفتر دوم نیز، مخاطب با نادر اتابکی آشنا می گردد. اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد، منطبق بر زندگی شهید دستغیب بوده و کاملاً واقعی است.

یادداشت‌های مرتبط به آواز؛ بچه؛ آتش

                بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 
🔥
داستان "آواز، بچه، آتش"، خاطرات نادر انقلابی و محافظ آیت‌الله دستغیب را از چند سال پیش از بهمن ۵۷ تا چند روز بعد از شهادت آیت‌الله می‌گوید. این خاطرات به دو قسمت تقسیم شده‌اند: 
1️⃣
در بخش اول با خاطراتی جسته و گریخته و بدون ترتیب تاریخی از درگیری‌ها و حملات مجاهدین و ضدانقلاب علیه آیت‌الله مواجهیم. نادرِ پاسدار و سرمحافظ را هم در این خاطرات می‌شناسیم. 
2️⃣
اما در بخش دوم متوجه می‌شویم نادر را هنوز آن طور که باید نشناخته‌ایم. نادر ۲۴ ساله‌ای که بنا به پیشینه خانوادگی‌اش مذهبی و اهل نماز و روزه است اما سال‌هاست با مسجد و منبر آیت‌الله کاری ندارد. وقتی به حکم وظیفه امنیتی‌اش دوباره به آن فضا برمی‌گردد، تحت تاثیر رفتار و منش آیت‌الله دچار تناقض می‌شود. جشن هنر شیراز هم تیر خلاص را به جسد نیمه‌جان تردیدش می‌زند و باعث می‌شود که تصمیم نهایی را برای انتخاب جهتش بگیرد. 
✒
اکبر صحرایی، رمان "آواز، بچه، آتش" را با مطالعه اسناد ساواک درباره آیت‌الله دستغیب و خاطرات و حکایت‌هایی نقل شده از ایشان، نوشته. به همین دلیل اطلاعات تاریخی ارزشمند و مستندی در قالب داستان ارائه شده. اما تقسیم‌بندی زمانی داستان جای تامل دارد. شخصیت اصلی این رمان نادر اتابکی است. نقطه عطف زندگی این شخص تحول وی و جدایی از ساواک بوده. از آن سو، موضوع داستان چند سال آخر زندگی آیت‌الله دستغیب و شرح مبارزه‌ها و مجاهدت‌های وی است که با ترور دردناکش به پایان می‌رسد. این دو رویداد مهم هر کدام به تنهایی می‌تواند نقطه عدم تعادل داستان و شروع آن باشد. با انتخاب رویداد تاریخی و مستند ترور، به نظرم گذشته نادر و غافلگیری از شغل امنیتی او و رها کردن شغل هدر رفته است. شاید اگر این دو بخشِ جداشده با هم ادغام شده بود، چالش جدی‌تری برای خواننده ایجاد می‌کرد. در نیمه اول داستان هم به نظر می‌آمد که رمان قصد پرداختن به منافقین در اوایل انقلاب را دارد. اما بعد از یک‌سوم داستان متوجه می‌شویم که هدف رمان شرح زندگی آیت‌الله دستغیب است و انگار خط داستان عوض می‌شود. 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.