اعمال انسانی

اعمال انسانی

اعمال انسانی

هان کانگ و 1 نفر دیگر
5.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

10

گوانگجو، کره­ی جنوبی، 1980 در بحبوحه­ی سرکوب خونین شورش دموکراتیک، پسر بچه­ای به دنبال جسد دوستش، روحی به دنبال بدن رها شده­اش و کشوری ستم دیده به دنبال آزادی بیان است. «وجدان. وجدان، وحشتناک­ترین چیز در دنیاست. روزی که من شانه به شانه­ی صدها و هزاران نفر از همراهان غیر نظامی­ام به لوله­ی اسلحه­ی سربازها خیره شدیم، روزی که بدن­های دونفری را که اول از همه قتل عام شدند، روی چرخ دستی گذاشتند و تا جلوی جمعیت بردند، من مات و مبهوت به دنبال کشف چیزی پنهان درون خودم بودم، به دنبال کشف غیاب ترس. یادم می­آید حس می­کردم که حالا وقت مردن است، حس کردم خون صدها و هزاران قلب، همگی در یک شاهرگ جریان پیدا کرده است، خون تازه و پاک و ... به باشکوهی قلبی واحد، و ضربان این خون را به تمام رگ­ها و به خود من منتقل می­کرد و با جرئت حس کردم که بخشی از آن هستم.»

یادداشت‌های مرتبط به اعمال انسانی