دوست مرحوم من
خرید این کتاب از کتابفروشیها
چهارشنبه شب تصمیم گرفتم توی شهر بمانم. کمکی پول داشتم و تصور کاملا روشنی از اینکه چه طوری خرجش کنم: نوشیدن. فقط نه تنهایی. حداقل با یکی دیگر، اگرچه بهتر آنکه سه نفری، حتی المقدور همه تا ته شلوار صمیمی. به قول شاعر، شب شراب نیارزد به معاشران اتفاقی.
یادداشتهای مرتبط به دوست مرحوم من