جشن بی معناییجشن بی معناییمیلان کوندرا و 1 نفر دیگر3.012 نفر |3 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام27خواهم خواند8توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرهمان دم،در چند قدمی،سیمای زن جوانی را که می شناخت مشاهده کرد مسحور شد گویی این دو دیدار غیر منتظره به نحوی جادویی پیوند خورده به هم در یک برهه از زمان او را سرشار از نیرو می کردند طنین کلمه های خوش خلقی مانند ندایی در سرش می پیچد.ادبیات معاصر داستان فلسفی جایزه ی فرانتس کافکا ادبیات داستانی ادبیات چکیادداشتهای مرتبط به جشن بی معناییمسعود بربر1401/03/23 جشن بیمعنایی، روایتی است که نه پیرنگ داستانی، بل غرابتهای درهمتنیده شخصیتهایش آن را پیش میبرد: چهار رفیق پاریسنشین، که در پارکها و آپارتمانها و مهمانیها، با بیمعنایی هستی، شوخطبعی، تعمق، و سویههای متعدد مهر مواجه شدهاند. رامون که هر هفته برای تماشای نمایشگاهی میرود و با دیدن صف بازدیدکنندگان بیخیال میشود؛ کالیبان، بازیگری شکستخورده که در مهمانیها در نقش یک خدمتکار خارجی، یک زبان دروغین از خود در میآورد، الن «عذرخواهنده» که با مادر خیالیاش گفتگو میکند، و چارلز، نویسندهای که قسم خورده ننویسد. کوندرا همچون همیشه ساختاری با شمار فصلهای فرد برگزیده، در هر فصل تکههای کوتاه یکی دو صفحهای را در هم تنیده و داستان را قدم به قدم پیش میبرد بی آن که معنایی در داستان شکل بگیرد یا داستانی در داستان دنبال شود. زاویهدید دانای کل متفاوت داستان بار دیگر نشان داده که نویسندهای چون او میتواند این زاویهدیدِ پیشتر منسوخ اعلام شده را به استواری به کار بگیرد و با همه این ویژگیها رمانی خواندنی اگرچه کوتاه بیافریند. بخشی از خواندنیترین صفحات داستان هم به روایت شخصیتهای داستان از لحظاتی از استالین اختصاص یافته که شرارتهای فردی او در مواجهه با ضعف دیگران را به نمایش میگذارد. کوندرا، داستاننویس اندیشمند، چند دهه پیشتر در گفتگو با فیلیپ راث، از «جستار کنایی، روایت رمانگونه، تکههای خودزندگینامهوار، فکتهای تاریخی، و پرواز میل» در آثارش سخن گفته و اینها همه در این رمان کوتاه هم دیده میشود و چه بسا که به اوج رسیده باشد. او این بار هم مرزهای داستان و اندیشه را در هم نوردیده، و با حفظ تعریف خودش از رمان «قطعهای بلند از نثر برساخته و نمایشمحور با شخصیتهای ساختگی»، هر بار نهر روایت را با پرسشهای اندیشمندانه میبُرد: آنگاه که شخصیتی خندیدن میآغازد، کوندرا داستان را نگه میدارد و سقراطوار میپرسد: «چرا خندید؟» امروز میاندیشیدم چرا به صاحب چنین قلم و اندیشهای نوبل ندادهاند؟ بعد یادم آمد میلان کوندرا ۹۱ سال دارد، و در آثارش موضعی غیرسیاسی و لیبرال اتخاذ میکند بدان معنا که در مقابل هر قدرت بیرونی چه دستگاه حاکمیتی تمامیتخواه باشد و چه معنای ادعایی تحمیلشده به هستی، شخصیتهایی را مینشاند، که نه برای نجات همگان، که برای زیستن آمدهاند، ایستادهاند، برای امیال ساده، شادیهای کوچک، خوشیهای بیمعنا و سرخوشیهای آزادانه، برای زندگی آزاد. برای رهایی، به شخصیترین معنای آن. کوندرا چه نیازی به نوبل دارد؟ اصلا برای او نوبل دیگر چه جایگاه و معنایی دارد؟ 01حسین فرهانیان1403/01/24 کتاب الکترونیکی «جشن بی معنایی» میلان کوندرا ترجمه الهام دارچینیان همراه با کتاب صوتی با خوانش شاهین شجری کهن کتاب داستان عجیبی دارد. خلاصه کردن طرح داستانی این رمان جذاب و عجیب از کوندرا، کار چندان راحتی نیست. داستان کتاب جشن بی معنایی، به دو روز از زندگی چهار مرد میانسالی می پردازد که در پاریس معاصر حضور دارند. این رمان مانند اکثر آثار غیرداستانی کوندرا، به هفت بخش تقسیم شده است. هر بخش حول محور زندگی آلن، رامون، داردلو و یا چارلز می چرخد. البته شخصیت های فرعی دیگری نیز حضور دارند که در فصل های مختلف داستان در رفت و آمد هستند. کوندرا در کتاب جشن بی معنایی، تأملی پست مدرن بر بی معنایی زندگی می کند و از طریق ارائه ی داستانی متفاوت و بسیار جذاب، مخاطبین را غرق در افکار و تخیلات گرانبها و کم نظیر خود می سازد. 00امیربهراد1402/04/28 در طول خواندن این رمان، یاد این رباعی زیبای خیام میافتادم: ای بیخبران شکلِ مُجَسَّم هیچ است، وین طارَمِ نُهْسپهرِ اَرْقَم هیچ است، خوش باش که در نشیمنِ کَوْن و فَساد. وابستهٔ یک دمیم و آن هم هیچ است! مرحوم میلان کوندرا به عنوان یک نویسنده برجسته، از فضای روانشناختی برای به تصویر کشیدن داستانهای خود استفاده میکند. در رمان "جشن بیمعنایی"، این جنبه به یک حد اکتشافی رسیده است. قبل از نوشتن این یادداشت، نظرات مختلف خوانندگان را در مورد این رمان مورد بررسی قرار دادم و دریافتم که بسیاری از آنها از این رمان لذت نبرده بودند. با این حال، یک نکته بسیار جالب در این رمان وجود دارد که نویسنده به دنبال نشان دادن بیمعنایی افکار و رفتارهای انسانی است، در حالی که خوانندگان معمولاً در تلاش برای یافتن معنا در پشت داستان هستند. میلان کوندرا با استفاده از استعداد و ذوق خاص خود، به بهترین شکل ممکن این ایده را به تصویر کشیده است. شخصاً، من عاشق این رمان شدم و به همهی کسانی که به فلسفه و روانشناسی علاقهمند هستند، توصیه میکنم. تلاش میلان کوندرا در نمایش بیمعنایی زندگی و جستجوی بشر برای یافتن معنا، به واقعیت بسیار نزدیک است و این ایده در رمان "جشن بیمعنایی" به شکل استادانهای اجرا شده است. در نهایت، باور دارم که نوشتههای میلان کوندرا به دلیل فضای روانشناختی عمیق و جذابشان، همواره توجه منتقدان را به خود جلب میکنند و میتوانند با خوانندگانی که به دنبال تجربههای ادبی عمیق هستند، ارتباط برقرار کنند. 013