هنر چاق بودن

هنر چاق بودن

هنر چاق بودن

رامبد خانلری و 1 نفر دیگر
3.8
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

3

کتاب هنر چاق بودن، نویسنده رامبد خانلری.

یادداشت‌های مرتبط به هنر چاق بودن

            به نام خدا
۱
حدیث‌نفس‌نویسی، شرح‌حال‌نویسی، از خود نوشتن، چیزی متفاوت از اتوبیوگرافی یا خودزندگی‌نامه‌نویسی است. نوعی جستارنویسی درباره بخشی از خود و برشی از زندگی خود است نه همه طول زندگی. بخواهم خیلی روانکاوانه‌اش کنم، نوعی اتاق خشم اگزیستانس است که وقتی ناتوان از مدیریت خشمی، بروی داخلش چیزی بشکنی، عربده بکشی، تخلیه شوی، بیرون بیایی.
نوعی چاه امیرالمومنین است که سر در آن فرو کنی و درددل کنی!
حالا بگذریم..
القصه کتاب هنر چاق بودن، که در اصل هنر عبورکردن نویسنده از چاقی و تن‌دادنش به رژیم لاغری است، حدیث‌نفس مواجهه‌اش با دوران چاقی است. نوعی تلاش مکتوب برای توجیه لاغرکردن و تلاشی برای درددل با مخاطب برای کاهش رنج‌های پیدا و پنهان نویسنده است.
۲
«چاقی بیماری است. چاقی، زیبا نیست. چاقی انتخاب نیست. چاقی رنج است».
هر فردی در مواجهه با این کتاب و مانند آن مکرر باید این جملات بالا را با خودش تکرار کند. همچنان که اعتیاد..همچنان که خودکشی..هیچ کس در هیچ کجای جهان حق ندارد زشتی، بیماری، ضعف را معکوس جلوه دهد با هر نیتی
اما..
این‌که در مواجهه با چاق‌ها چه باید کرد، آن‌ها در مواجهه با خود باید چه کنند، اصولا چاقی چند نوع است و درمان دارد یا ندارد و.. متفاوت از این قطعیت بالاست و قصه‌اش چیز دیگری است.
۳
کتاب پرگوست و البته کمی شیرین.
از دوران بعد لاغرشدن نمی‌گوید. که ممیزی رندانه‌ای است اما غلط است.
از رنج‌های چاقی گاه متفلسفانه حرف می‌زند که اگر مخاطب دقت نظر داشته باشد خیلی برای جولان ذهن خوب است.
موقعیت‌های خوبی را نادیده گرفته برای بسط ایده نوشتنش شاید چون فکر نمی‌کرده کتاب مورد اقبال مخاطب قرار بگیرد.
از رنج‌ها و مزایا و معایب هر رژیم لاغری ننوشته.
بیشتر دعوتی است برای همدلی با چاق‌ها.
می‌توانست خیلی بهتر و موثرتر باشد اما در حد گفت‌وگوی فردی چاق با تراپیستش مانده.
۴
کتاب برای نویسندگان فیلم‌نامه و داستان خوب است.
ایده‌هایی برای نوشتن می‌دهد.
۵
فیلم پرویز و فیلم نهنگ، اولی ایرانی، دومی خارجی را ببینید.
          
            من این کتاب رو نخوندم! بهش گوش دادم! و به عنوان کسی که هیچ‌وقت نتونسته ارتباط خوبی با کتاب‌های صوتی بگیره باید بگم تجربه‌ی گوش دادن به این کتاب اونم با صدای آقای خانلری، یعنی نویسنده‌ی کتاب، واقعا متفاوت و جالبه.

رامبد خانلری تو بخشی از کتاب درباره‌ی خودافشاگری حرف می‌زنه و می‌گه گاهی صادقانه دروغ گفتن باعث می‌شه آدما اون فرد رو صادق‌تر ببینن! شاید در ادامه کمی از این تکنیک استفاده کنم!


طبیعتا موضوع این کتاب درباره‌ی چاق بودنه! و راوی آدمی که زمانی ۱۶۵ کیلو بوده و بعد به قول خودش یک آدم هشتاد و خرده‌ای کیلویی رو از خودش خارج کرده! 
از مصائب چاق بودن می‌گه! از فوایدش! از دنیا در زاویه دید چاق‌ها و از تغییر! کتاب شاید چیزی شبیه یک درددل صادقانه باشه که افرادی که همون ترس‌ها رو دارن بهتر درکش می‌کنن. در انتهای کتاب سه یادداشت قدیمی از نویسنده هست که تو یکی از اونا از داستان لورل و هاردی حرف‌ می‌زنه و میگه من یه جایی متوجه شدم ما آدمای چاق هاردی رو جوردیگه و با تجربه‌ی متفاوتی از آدمای دیگه نگاه و درک کردیم. 
و الان من می‌خوام بگم احتمالا ما آدم‌های چاق این کتاب رو از زاویه دید متفاوت‌تری می‌خونیم! مثلا وقتی نویسنده از تجربه‌ش برای بسته نشدن کمربند صندلی هواپیما حرف می‌زنه احتمالا یاد ترس‌هامون میوفتیم و وقتی از ترسیدن از دیدن فیلم عروسیش صحبت می‌کنه یاد این‌میوفتیم که گاهی چه‌قدر از دید خودمون از دور اجتناب می‌کنیم!

این کتاب نه راهکار می‌ده نه دنیای آدما رو عوض می‌کنه! همونطور که گفتم این کتاب یک درددل ساده و یک انتقال تجربه‌ی عادیه که خوندنش برای دو گروه از آدما می‌تونه مفید باشه:
اول کسایی که با مسئله‌ی اضافه وزن درگیرن 
و دوم برای آدم‌هایی که برای آدم‌های گروه اول ترسناکن! آدم‌های قضاوت‌گر یا حتی در پوسته‌ی مهربانانه فرو رفته که بار خاطر آدم‌های گروه اولند!

تجربه گوش دادن این کتاب حین پیاده‌روی، در باشگاه و موقع انجام حرکات ورزشی و به قول آقای خانلری فکر کردن به آقا یا خانم چاقی زاویه‌ی دیدیه که آدم‌های دیگه نمی‌تونن تجربه‌ش کنن اما احتمالا حس‌های مشترکی رو برای ما به‌وجود میاره.
اما برای آدم‌های‌گروه دوم، در روزگاری‌ که قضاوت و تحقیر بدن افراد (بادی شیمینگ) بسیار زیاده و حس ناکافی بودن مدام بین آدما پخش می‌شه، خوندن این کتاب شاید تلنگر باشه! تلنگر برای پذیرش یا حتی بازنگری!  


در نهایت
به عنوان آدمی با اندک تجربه‌ی مشترک، و مخالف با نظر آقای خانلری که چاقی رو امری بدیهی می‌دونه، معتقدم دریچه‌ی نگاهی که تو این کتاب ازش حرف زده شده جالبه و می‌تونه یک درددل یا یک آشنایی خوب برای افراد به وجود بیاره. زاویه دیدی که با قلم زیبا و روان آقای خانلری و همچین روایت‌گری خوبشون کامل می‌شه. 
به عنوان آدمی که کتاب صوتی دوست نداره، شنیدن این کتاب رو بهتون پیشنهاد می‌کنم!

پایان یکی از طولانی‌ترین یادداشت‌هایی که نوشتم!