بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مغز اجتماعی: چرا مغز ما برای ارتباط با دیگران ساخته شده است؟

مغز اجتماعی: چرا مغز ما برای ارتباط با دیگران ساخته شده است؟

مغز اجتماعی: چرا مغز ما برای ارتباط با دیگران ساخته شده است؟

متیو دی لیبرمن و 2 نفر دیگر
5.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

6

کتاب حاضر، روایتی است از متیو لیبرمن، محقق برجسته علوم اعصاب اجتماعی. با استناد به برخی پژوهش های انجام گرفته در دو دهه اخیر و با زبان جذاب و متقاعد کننده، می کوشد به مخاطبانش بگوید مغز انسان برای اجتماعی بودن طراحی شده است. اگر با شواهد و تفسیرهای ارائه شده در این اثر موافق باشید، آنگاه باید بپذیریم که اجتماعی بودن نوع انسان، محصول جانبی هوشمندی او نیست.

لیست‌های مرتبط به مغز اجتماعی: چرا مغز ما برای ارتباط با دیگران ساخته شده است؟

یادداشت‌های مرتبط به مغز اجتماعی: چرا مغز ما برای ارتباط با دیگران ساخته شده است؟

            مغز اجتماعي

1)
"مغز اجتماعي: چرا مغز ما براي ارتباط با ديگران ساخته‌شده است؟" (Social: Why our brains are wired to connect) كتابي است نوشتۀ "متيو ليبرمن" (Matthew Dylan Lieberman)، استاد علوم اعصاب شناختي اجتماعي در دانشگاه UCLA، كه در سال 2013 ميلادي نگاشته و در سال ۱۳۹۹ توسط "جواد حاتمي" و "محمدحسن شريفيان" ترجمه‌شده و در انتشارات "بينش نو" به چاپ رسيده است. 

2)
"ليبرمن" در اين كتاب بر اساس آزمایش‌هاي تجربي خود و ساير متخصصان علوم اعصاب ماهيت اجتماعي مغز انسان را موشكافي  و بر همين اساس بسياري از رفتارها و خواسته‌هاي انساني را تبيين مي‌كند. شبكۀ پيش‌فرض مغزي، همساني عصبي درد جسماني و درد اجتماعي، سيستم آينه‌اي، ذهن‌خواني و نظريه ذهن، رويكردهاي اجتماعي و غيراجتماعي و جايگاه هرکدام در مغز، همدلي و خودمهاري، مفهوم خود و تحليل مواردي ازاین‌دست بر اساس عملكردهاي متعالي مغز انسان خميرمايۀ اصلي كتاب او هستند و بر اساس داده‌هاي آزمايشگاهي علوم اعصاب، هويت اجتماعي انسان از اين تحليل‌ها به‌سادگی قابل نتیجه‌گیری است.

3)
يافته‌هاي علوم اعصاب در زمينۀ مغز اجتماعي علامت سؤال‌هاي بزرگي ازجمله نقدهاي جدي بر ساختار كار در جوامع انساني، معماري آموزش‌وپرورش، روابط اجتماعي و ... را پررنگ مي‌كند و بديهي است كه گزاره‌هاي علمي موردادعای ليبرمن مسيري است به‌سوی بازنگري و بازسازي تمامي اين ساختارها. كتاب از اين بابت تكان‌دهنده و هيجان‌انگيز است.

4)
"ليبرمن" براي نگارش اين كتاب و باهدف اينكه اثري خوش‌خوان خلق كند، دست به خوانش آثار عمده‌اي از ادبيات داستاني و علمي‌تخيلي زده است. همچنين گوش كردن به گنجينه‌اي از آثار موسيقي ياري‌كننده تمركز ذهني او براي نگارش بوده‌اند. به همين دليل اين كتاب داراي نثري ساده، روان و جذاب است. بديهي است كه از زمان چاپ اين كتاب تاکنون دستاوردهاي حيرت‌انگيز جديدتري در حوزه علوم اعصاب حاصل‌شده است كه بي‌ترديد بسياري از ادعاهاي "ليبرمن" را باقوت بيشتري تأييد مي‌كنند.