بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

کارنامه خورش: دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار

کارنامه خورش: دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار

کارنامه خورش: دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار

نازیلا ناظمی و 2 نفر دیگر
3.7
15 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

20

خواهم خواند

64

تسلط نادرمیرزا قاجار به ادبیات، تاریخ و طب دوره ی خودش و دقت او در نگارش باعث شده کتاب کارنامه خورش تنها دستور طبخ غذاهای مختلف نباشد. این کتاب فرهنگ نامه ای از غذاهای ایرانی است همراه شرح حوادث تاریخی، خاطرات نویسنده، قصه و شعر که همه با نظمی درونی کنار هم نشسته اند. توصیفات و ابداعات زبانی برای طعم ها، تاریخچه ی غذاهای محلی ایران همراه گزارش آداب و رسوم، روابط اجتماعی و خانوادگی آن دوره کاری کرده که این متن در گذر زمان همچنان خواندنی و تازه باشد.

لیست‌های مرتبط به کارنامه خورش: دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار

یادداشت‌های مرتبط به کارنامه خورش: دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار

            کتاب پیش‌رو به عنوان یکی از جذاب‌ترین کتاب‌هایی‌ست که به دست گرفتم و ملغمه‌ای از علاقه‌مندی‌های من که یک‌جا جمع شده‌اند.
کتاب، نثری ادبی و زیبا دارد که با گذشت زمان و در دست گرفتن کتاب، اُنس می‌گیرید و لذت می‌برید. نادر میرزای قاجاری که از شاهزادگان اهل قلم و رنجورِ دورهٔ ناصری است تاریخ، آشپزی و شعر را یک‌جا جمع کرده و چنین اثری آفریده است. 
برای بیان استفاده از هر غذا در فصل مشخص از شعر کمک می‌گیرد و با اصول طب سنتی خوراک‌ها را با نگاه سردی و گرمی توصیف می‌کند. از تاریخ خودنوشته نادرمیرزا باخبر می‌شوید، غذاهای اختصاصی نقاط مختلف ایران به ویژه مازندران و آذربایجان و حتی فرنگستان آشنا می‌شوید و به دنیای آبگوشت‌ها و خورش‌ها و آش‌ها می‌روید.
رساله، برای ایرانیِ امروزی، واکاوی ریشه‌های خوراک است.
----
پژوهش و تلاش خانم نازیلا ناظمی چنین زیبا و دقیق، کاری ستودنی است که علاوه‌بر محققان، علاقه‌مندان و دوست‌داران آشپزی و ادبیات را نیز مهمان این رساله کرده است.
          
            از اخبارِ بد، به کجا می‌توان پناه بُرد؟ به نظرِ من، به آشپزخانه. غرق شدن در رنگ‌ها و طعم‌ها و بوها، لااقل ساعتی، آدم را سرِ حال می‌آورد. نادر میرزا هم دست به این کار زد. وقتی که شاهِ قاجار، او را از دفتر و دیوان دور داشت، نشست به نوشتنِ کتابِ آشپزی. خودش در مقدمه می‌گوید: مرا بایستی چون پدر و نیاکان اگر سخن گفتمی، از رزمگاه و تیغ و کوپال بودی. چه چاره؟ اکنون چون زنانم و به گوشه نشسته، به داده‌ی یزدانِ پاک دلخوش.

کتابِ کارنامه خورش حاصلِ تلاشِ نادر میرزا و همسرش است. خانه‌خدای می‌گفته و مردِ خانه می‌نوشته. تسلطِ عجیبِ نادر میرزا بر ادبیاتِ فارسی و عرب شگفت‌آور است. نثرش هم پخته و بی‌اضافه و آرایه است. لابه‌لای دستوراتِ آشپزی، پُر است از جملاتِ شیرین. گاه از اوضاعِ مملکت حرف می‌زند، گاه از خواصِ ادویه‌ها و غذاها و گاهی دیالوگی که با همسرش داشته را عیناً می‌آورد. 

یک جایی، می‌خواهد از غذایی بنویسد که همسرش نمی‌داند. برمی‌گردد به خاطراتِ کودکی و دست‌پختِ مادربزرگش. می‌گوید: من این گفته‌ها از آن‌چه مامَم ‌و گیسوسفیدِ خانه که مرا همی با گوش پروریدی نبشتم. خدایشان بهشتِ جاودان دهد که شیرزن زنان بودند، که دروغ ندانستندی. بعد که از فضایلِ مادربزرگش سخن می‌رانَد، اضافه می‌کند: خدای داند که چنان تَرپلو و آش مَر رنجوران را پختی، که بدان نیکویی خوردنی ندانم. یزدانِ باآفرین، گویی مزه و نمک به دستِ او آفریده بود.

نادر میرزا و کدبانوی خانه‌اش، غذا پختن را سرسری نمی‌گرفته‌اند. دقیق و کارکُشته بوده‌اند و به تمامِ اجزای سفره حُرمت می‌گذاشته‌اند. آن‌ها حواسشان بوده که روغنِ اعلا، روغنِ کرمان است، به آن کوهستانی که گوسفندان سبزه‌ی زیره می‌خورند. آن‌ها می‌دانسته‌اند که هر چوبی شعله‌ی جان‌دار ندارد و هیزم باید خشک و پُرمغز باشد مانندِ چوبِ طاق و بادام.

در کارنامه‌ی خورش، غذا فقط شکم‌پُرکُن نیست. غذا نَفَس‌گاهِ زندگی است و مُغَذیِ جان. پختن و خوردنش آداب دارد. اگر قرار باشد که برنج و گوشت و فلفل و نمک به نور و آرامش تبدیل شود، باید آرام و بادقت و باادب پخته شود. نباید جنگی پخت، نباید بی‌حوصله و بی‌میل خورد.
          
            این کتاب اینگونه شروع شد 
شبی فلان میرزا (یکی از شاهزاده های بسیار خوب قجری به بهانه و پاپوش برای سو قصد به جان شاهنشاه از  تهران به استان آذربایجان تبعید و در حصر خانگی به سر می برده است )
به خانم اش می گوید حوصله ام سر رفته ای بانوی زیبای من
بانوی زیبا با آن ابروهای پاچه بزی و پیوسته می گوید 
بیا برایت چامه و چکامه بگویم (شعر و نثر )
شاهزاده می گوید خوب چه می گویی 
بانوی ابرو پیوسته می گوید 
بیا برایت قصه خورش ها و غذا ها را می گویم و تو بنویس 
و شاهزاده قجری ،مثل خری که تی تاپ بخورد ،خوشحال گشته
عین بچه ها ،ولو می شود توی حال خانه و می نویسد دیکته های باور  را  
                         ***
این کتاب بسیار زیبا است ،نثر قدیمی و پر از محتوا ،اولا کتاب آشپزی اصیل است (ما خودمان ته چین چلو بادنگان را از روی دستورش درست کردیم ،غذایی شد بس سمی که آرنج های خود را هم خوردیم!)دوما ادبی است نثر اش ،و به مقتضای هر غذا کلی ابیات شعر آورده ،کتاب طبی است ،طبع هر غذا را گفته و گاهی برای چه امراضی مفید است را هم فرموده ،جغرافیا ،هر غذا برای کجاست .انصافا یک کتاب قدیمی چند منظوره است .
من دو بار این کتاب را خریدم و هدیه دادم .
خلاصه که فرض کنید تاریخ بیهقی ،داخلی جراحی سودارت ،عمومی هاریسون ،دیوان اشعار بهار ،معجم البلدان یاقوت حموی را در مخلوط کن ریخته و هم بزنی .