حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام: ازدواج موقت، تعدد زوجات

حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام: ازدواج موقت، تعدد زوجات

حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام: ازدواج موقت، تعدد زوجات

3.8
6 نفر |
3 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

3

کتاب حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام: ازدواج موقت، تعدد زوجات، نویسنده مرتضی مطهری.

لیست‌های مرتبط به حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام: ازدواج موقت، تعدد زوجات

یادداشت‌های مرتبط به حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام: ازدواج موقت، تعدد زوجات

            با توجه به نکات زیر، به نظرم ایرادی که برخی به این کتاب در مورد مسئله چند همسری وارد کرده و گفته اند:  «اگر چند همسری در صورتی که جمعیت زنان بیشتر از مردان باشد مجاز است، پس اگر روزی جمعیت مردان نسبت به زنان زیاد شود، باید چندشوهری نیز مجوز بگیرد»،  حل میشود:
۱. اساسا فلسفه چندهمسری ارضای نیازهای جنسی نیست بلکه فلسفه های مهمتری دارد که در شرایط خاصی به وجود می آید. فلسفه هایی که هیچگاه برای زنان پدید نمیآید. مثلا یکی از آن فلسفه ها بحث حمایت مرد از زنی است که سرپرست ندارد و گرفتار سختی ها و مشکلاتی بوده و راهکار او شوهر داشتن است بگونه ای که کسی هم با او قرار نباشد ازدواج کند تا مشکلاتش را برطرف سازد. مرد در اینجا باید متعهد شود تمام شروط در ازدواج دوم را عملی ساخته و عدالت را در عمل بین همسرانش اعمال کند و بدون کم و کاستی، نفقه همسرانش را داده و به تمام حقوق همسرانش پایبند باشد. اما آیا این فلسفه برای یک زن هم به همین نحو وجود دارد تا بخواهد سرپرست مردی شده و او را تحت حمایتش قرار بدهد؟؟؟ پرواضح است که چنین چیزی وجود ندارد تا بخواهد دست یک مرددیگر راهم علاوه بر مردی که دارد بگیرد چرا که اصلا چنین نقشی را طبیعت بر عهده اش نگذاشته است و این مرد است که نقش حامی بودن را ایفا میکند نه زن. پس اگر فرضا جمعیت مردان روزی زیادتر شد، اینکه زن بخواهد با چند مرد ازدواج کند تا همه ی آن مردها صاحب زن شوند چیزی جز به خاطر ارضای شهوت جنسی مردان نخواهد بود درحالیکه در ابتدا گفتیم فلسفه چند همسری ارضای نیازهای جنسی نمیباشد. پس طبق این مبنا زن حق ندارد که چند شوهر داشته باشد.
۲. علت جامعه شناختی که شهید مطهری بیان نمودند زمانی قابل توجه است که مانعی سد آن قرار نگیرد. ایشان که این نکته را ذکر کرده  و فرموده اند نیاز به حکم چندهمسری زمانی که جمعیت زنان از مردان بیشتر باشد خود را نشان میدهد، در ادامه این نکته را هم با اقتباس از آیه قرآن متذکر شده اند که در  این صورت هم، مرد باید بتواند عدالت حداقل در ظاهر بین همسرانش را رعایت کند و حتی اگر ترس از رعایت نشدن عدالت را داشت حق ازدواج دوم و سوم و چهارم را ندارد حتی اگر موجب شود به آن زنانی که بیشتر از مردان اند، شوهر نرسد. پس بنابراین علت جامعه شناختی  (یعنی همان علتی که میگوید زنان چون در طول تاریخ جمعیتشان از مردان بیشتر بوده، اگر هر مردی تنها یک زن اختیار کند بسیاری از زنها بی شوهر میمانند پس باید مردان متاهل در اینگونه از شرایط دست به ازدواج دوم و سوم و چهارم بزنند) زمانی علت است که مانعی بر سر راه آن علت وجود نداشته باشد. به همین خاطر در خصوص چند شوهری شهید مطهری علت جامعه شناختی را زیرپا گذاشتند چرا که موانع مهمی بر سر راه بود که به هیچ عنوان نمیشود با وجود آنها حکم به چند شوهری را داد در حالیکه موانعی که در علت جامعه شناختی در مورد چند همسری وجود داشت، قدرتش در اندازه ای نبود که از ریشه و اساس حکم چندهمسری را ملغی نماید بلکه چندهمسری را محدود به قیود و شرایط خاصی کرده و سخت با هوسرانی مخالفت میکند. پس به همین خاطر از علت جامعه شناختی  میتوان در برخی موارد حکم به جواز چند همسری را داد اما هیچگاه نمیتوان این علت را در مسئله چند شوهری مطرح کرد به علت موانعی که در چند شوهری وجود دارد حال آنکه این موانع هیچگاه در چند همسری وجود نداشته است تا چند همسری را از اساس زیر سوال برده و خدشه به آن وارد کند...
          
            بخشی از این کتاب مقاله تعدد زوجات مطهری است (که به شکل‌های گوناگون چاپ شده) و  در توجیه چندزنی (چند همسری مردان) و حتی تاکید بر ضرورت آن است. مطهری چند تفسیر از تعدد زوجات را نادیده می‌گیرد یا رد می‌کند:
الف) گفتمان سنتی تعدد زوجات را یک سنت اسلامی به شمار می‌آورد. چیزی که سیره پیامبر و امامان نیز بوده است. 
ب) گفتمان فمینیسم چندزنی را ظلمی بر زنان می‌دانست و یک نمونه از سلطه ناعادلانه مردان بر زنان (مردسالاری). 
ج) بخشی از گفتمان علمی روانشناختی هم بر تفاوت ویژگی‌های روانی/ذاتی مردان و زنان تاکید می‌کند. اینکه مردان در امور جنسی تنوع‌طلبند. برخی علما (مثل طباطبایی در المیزان) این شیوه استدلال را پذیرفته‌اند.

مطهری در برابر این نظرگاه‌ها سعی می‌کند پدیده تعدد زوجات را به شیوه‌ای متفاوت بازنمایی کند.
او استدلالش را بر یک ضرورت اجتماعی بنا می‌کند. شیوه‌ای که هم علمی است و هم نوعی جبر در آن نهفته است. تاکید بر ضرورت اجتماعی، راه را برای  تفسیرهای فرهنگی از پدیده می‌بندد. همین تفسیر فرهنگی از ماجرا است که گفتار مطهری، خواسته یا ناخواسته، آن را مغفول می‌گذارد.

به گفته مطهری چند‌زنی نه حقی برای مردان است و نه حتی امتیازی برای آنان. بر عکس این حق زنان است؛ حق زنانی که همسر ندارند. این حق از کجا می‌آید؟ از یک واقعیت اجتماعی: فزونی تعداد زنان بر مردان. بر اساس این واقعیت اگر مردان تنها یک زن داشته باشند، بخشی از زنان همسر نخواهند داشت. یعنی از حق طبیعی همسر داشتن محروم می‌مانند. به گفته مطهری این «خیانت به بشریت است». پس چه باید کرد؟ 
دو راه حل وجود دارد: 
نخست راهی که غرب طی کرده است. راهی که به گفته مطهری به نفع مردان است: روابط نامشروع خارج از چارچوب قوانین خانواده. راهی که هم بی‌اخلاقی است هم علیه حقوق زنان. 
راه دوم راه اسلامی است. راهی که به نفع مردان نیست چون آنان را متعهد به حقوق زنان در مقام همسر می‌کند. 
معنایی که در تفسیر مطهری از پدیده چندزنی جابجا می‌شود، معنای حق است. به گفته او  چندزنی نه تنها حق مردان نیست بلکه وظیفه آنان است. بر عکس چندزنی حق و امتیازی برای زنان است،‌ نه مردان.
استدلال مطهری بر ادعای فزونی تعداد زنان در سن ازدواج نسبت به مردان در سن ازدواج استوار است. ادعایی که نیاز به ارائه شواهد تجربی دارد. اما دست مطهری از شواهد علمی کافی خالی است. او به چند سرشماری در برخی کشورها اشاره می‌کند که نشان می‌دهند تعداد زنان در سن ازدواج بیش از مردان است. منبع او نشریه جمعیت شناسی سازمان ملل متحد در سال 1964 است و برخی منابع متفرقه مانند روزنامه و کتاب‌هایی که به صورت پراکنده از فزونی تعداد زنان سخن گفته‌اند. در گفتار او فزونی زنان بر مردان تقریبا امری بدیهی فرض شده است. از نظر او آنچه درباره جنگ‌ها و کشتار مردان در آن‌ها و نیز مقاومت زنان در برابر بیماری‌ها می‌دانیم تقریبا موضوع را روشن می‌کند.

اگر استدلال مطهری درست باشد، در زمان و جامعه‌ای که تعداد مردان در سن ازدواج از زنان در این سن بیشتر باشد (اتفاقی که کاملا محتمل است)، چندشوهری امری اخلاقی و حق طبیعی مردان خواهد بود.  اما مطهری پیشاپیش تمهیدی علیه این نتیجه اندیشیده‌ است.
او در بخشی از کتابچه خود در شرح علل شکست اشتراکیت جنسی و چندشوهری به گفتمان روانشناختی تکیه می‌کند. او که در برابر گفتمان روانشناختی با این عقیده که روحیه مرد با تک‌همسری ناسازگار است به شدت مخالفت می‌کند، درباره چند شوهری می‌نویسد:‌ چند شوهری هیچ‌وقت برای زن امتیازی نبوده و نخواهد بود. علت آن این است که مرد طالب شخصِ زن است و زن طالب قلب مرد و فداکاری‌های او. مطهری برای اثبات این ادعا به آثار روانشناسان غربی استناد می‌کند. به عبارت دیگر او چندشوهری را ناممکن می‌داند چون با روانشناسی زن ناسازگار است (استدلال روانشناختی) اما چندزنی را مجاز می‌داند نه به دلیل اینکه با روانشانسی مردان سازگار است بلکه به این دلیل که یک ضرورت اجتماعی است (استدلال جامعه‌شناختی). 
بدین ترتیب مطهری مجبور است شیوه استدلال بر اساس ضرورت اجتماعی را که خودش به آن برتری داده، چند صفحه جلوتر بی‌اعتبار کند و به استدلال روانشناختی تمسک جوید.