بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

قاسم صفایی‌نژاد

@safaeinejad

27 دنبال شده

68 دنبال کننده

                      پژوهشگر 
                    
Safaeinejad.ir
Safaeinejad.ir

یادداشت‌ها

نمایش همه
                از صفحات اول این کتاب چند تا جمله براتون انتخاب کردم ولی بعد از این انقدر مطالب جالب میشه که بهتون پیشنهاد می‌کنم کتاب رو بخونید:

- نخست از طریق تقابل میان دو ادراک مردم سالاری آغاز می‌کنیم. یک ادراک مردم سالاری ادعا دارد که جامعه مردم سالار، جامعه‌ای است که در آن مردم از طرق مشخصی در مدیریت امور خود شرکت می‌کنند و اینکه وسایل ارتباطی آزاد و در دسترس‌اند ... یک تعریف دیگر از مردم سالاری این است که می‌باید مردم از مدیریت مسائل‌شان محروم کرده و به شیوه‌ای خشک و غیرقابل انعطاف امکانات اطلاع‌رسانی را تحت انقیاد قرار داد.
- این بینشی است که به صدها سال قبل باز می‌گردد ... مبنی بر اینکه پیشتازانی از روشنفکران انقلابی به حاکمیت برسند، انقلاب توده‌ها را، که آنها را به قدرت رسانده‌اند، به کار گیرند، آنگاه توده‌های ناآگاه را به سوی آینده‌ای رهنمون شوند که نادان‌تر و جاهل‌تر از آنند که در رویاهایشان برای خود در نظر گیرند.
- اصل اخلاقی الزام‌آور این است که توده‌ها صرفا ناآگاه‌تر از آنند که قادر به درک مسائل باشند. اگر برای اداره‌ی امور خود تلاشی ارائه دهند، فقط ایجاد دردسر خواهند کرد، در نتیجه غیراخلاقی و نامناسب خواهد بود.
- در نتیجه برای رام کردن «گله گمشده» به ابزاری نیاز داریم، و این همان انقلاب نوین در هنر مردم سالاری است: تولید رضایت، رسانه، مدارس و فرهنگ عمومی می‌باید تقسیم‌بندی شوند.
- ... در بطن آنچه امروز دولت تمامیت‌خواه یا نظامی می‌نامیم این عمل ساده است. فقط یک چماق بالای سرشان نگاه می‌دارید و اگر از خط خارج شدند محکم بر سرشان می‌کوبید. ولی با گذشت زمان که جامعه آزادتر و دموکراتیک‌تر شد این قابلیت را از دست می‌دهید، از این رو می‌باید به فناوری‌های «هیاهوی سیاسی» روی کنید.


متن خلاصه این کتاب را از اینجا دانلود کنید:
http://safaeinejad.ir/1387/03/25
        
                در این داستان چهار شخصیت خیالی ترسیم شده‌اند:
موش‌ها: اسنیف و اسکوری. آدم کوچولوها: هم و ها.
این چهار شخصیت برای نشان دادن قسمت‌های ساده و پیچیده درون ما بدون توجه به سن، جنس، نژاد یا ملیت در نظر گرفته شده‌اند.
به دوستانی که این کتاب رو نخوندند پیشنهاد می‌کنم حتما مطالعه کنند، چون هم جالبه هم اینکه وقت کمی رو می‌گیره.
چه کسی پنیر مرا جابجا کرد داستانی است درباره تغییراتی که در یک هزار تو (maze) رخ می‌دهد. جایی که چهار شخصیت جالب در جستجوی پنیر هستند. پنیر استعاره‌ای است برای آنچه ما در زندگی می‌خواهیم در زندگی داشته باشیم. اعم از یک شغل، یک رابطه، پول، خانه‌ای بزرگ، سلامتی، آگاهی، آرامش روحی و یا حتی ورزشی مانند دو …
هر یک از ما در مورد پنیر خود نظر خاصی داریم و در پی آن هستیم، زیرا معتقدیم اگر آن را به دست آوریم راضی می‌شویم.
اغلب به آن دل بسته‌ایم و اگر آن را از دست بدهیم یا کسی آن را از ما بگیرد ضربه‌ی تکان دهنده‌ای به ما وارد می‌آید.
در این داستان هزار تو، نشانه جایی است که ما برای رسیدن به اهداف خود در آن وقت می‌گذرانیم …
متن خلاصه کتاب را از اینجا دانلود کنید
http://safaeinejad.ir/1387/06/04
        
                مدیریت کار با دیگران و توسط دیگران تعریف گردیده است. در این تعریف از مدیریت در حقیقت بر کار گروهی و تیمی تأکید شده و تحول در مدیریت از روش‌های سنتی به روش‌های امروزی را تبیین می‌کند. معجزه در رو ش‌های نوین مدیریت به صورت سینرژی یا هم افزایی خود را نشان داده و می‌گوید که در کار تیمی یا گروهیِ توانمند، نتایج به دست آمده خارق العاده و بیش از انتظار است.
ساختن تیم‌های توانمند ضمن سادگی از فرآیند پیچیده و دشواری برخوردار است اما شدنی است. قدرت مالی و برخورداری از استراتژی مناسب مزیت‌های رقابتی بوده اما ماندگار نیستند. فقط کار تیمی است که به وجودآورنده مزیت رقابتی پایدار بوده و تضمینی بر استمرار فعالیت‌های سازمان است. اگر مهم‌ترین عامل ورودی سازمان یعنی نیروی انسانی با تمام توان در جهت یک هدف مشترک بسیج و به حرکت درآیند، در همه زمینه‌های کسب و کار موفق خواهیم بود.
کتاب «پنج دشمن کار تیمی» نوشته «پاتریک لنچیونی» و ترجمه «فضل الله امینی» که توسط «نشر فرا» منتشر شده است، داستان شرکت «دی تی» است. شرکتی که دارای یکی از قوی‌ترین و گران‌ترین کادر مدیریت بود، اما ناگهان ظرف دو سال همه چیز دگرگون می‌شود و شرکت با ناکامی‌های بسیاری مواجه می‌شود. هیئت مدیره، از مدیرعامل می‌خواهد که استعفا دهد و کاترین 57 ساله به جای او به عنوان مدیرعامل انتخاب می‌شود. بعد از دو هفته همه نگران بودند که کاترین هیچ کاری انجام نداده، اما او مشغول تحقیق و مطالعه و گفتگو با بقیه برای حل مشکلات بود.
او متوجه شد که کارکنان شرکت، مدیران را «تیم» نمی‌دانند بلکه نام «ستاد» را برای آن‌ها گذاشته‌اند. کاترین در اولین جلسه شورای مدیران چنین گفت:
«من پس از بررسی‌های مفصل به این نتیجه رسیده‌ام که درد و مشکل واقعی شرکت را پیدا کرده‌ام. کار ما کار تیمی نیست. اگر راستش را بخواهید کاملاً داغون و پاره پاره هستیم. در چند ماه آینده در این شرکت دگرگونی‌های وسیعی ایجاد می‌شود و چه بسا نتوانیم شرایط جدید را تحمل کنیم. شاید صلاح شرکت و صلاح تیم این باشد که یکی دو نفر جای خود را به دیگران بدهند. دلیل حضور ما در اینجا و در شرکت یک چیز است. رسیدن به هدف.
من پس از سال‌ها کار و تجربه به این نتیجه رسیده‌ام که هر تیم ممکن است به پنج علت نتواند وظایف تیمی خود را انجام دهد:
نبود اعتماد.
ترس از برخورد.
نبود تعهد.
پرهیز از مسئولیت‌پذیری.
بی‌توجهی به نتیجه کار.
        
                شرکت های بسیاری بوده اند که در طول تاریخ تا مرحله سقوط و فروپاشی پیش رفته اند. برخی از آنها با کوشش تیم های مدیریتی نوین به طرز معجزه آسایی از نابودی نجات یافته اند . آی بی ام یکی از همین شرکت هاست .
 
در سال ١٩٩٠ شرکت آی بی ا م با ٣ میلیارد دلار سود خالص بالاترین سود خود را به دست آورد ولی همین شرکت در سال ١٩٩٣ با از دست دادن ١٦ میلیارد دلار در معرض نابودی قرار گرفت . مدیری لایق به نام لوئیس گرستنر در رأس این شرکت قرار گرفت و آن را از سقوط نجات داد و متحول کر د . در این کتاب او داستان این تحول را از زبان خود، و با بیانی ساده و روان تشریح می کند.
 
او می نویسد :« در طول زندگی حرفه ای خود با عقاید تعصب آمیز زیادی از قبیل کوچک زیباست و بزرگ بد است روبرو بوده ام. در عرف عمومی جامعه چنین جا افتاده است که شرکت های بزرگ کُند، بوروکراتیک، غیرپاسخگو و غیرمؤثر هستند و شرکت های کوچک سریع پاسخگو و مؤثر می باشند. این مطالب کاملاً بی معنی هستند من تا به حال شرکت کوچکی را ندیده ام که تمایل نداشته باشد به یک شرکت بزرگ تبدیل شود و یا شرکت کوچکی را ندیده ام که در تحقیق و بازاریابی به بودجه رقبای بزرگتر از خودش حسادت نکند. بزرگی و حجم بالا اهمیت زیادی دارد، اندازه بزرگ می تواند یک اهرم کمکی تلقی شود . گستردگی و عمق زیاد اجازه سرمایه گذاری بیشتر، ریسک بزرگ تر و صبر زیادتر برای رسیدن به نتایج نهایی را می دهد.
 
سؤال این نیست که آیا یک فیل می تواند بر یک مورچه غالب شود یا خیر، بلکه سؤال این است که آیا یک فیل خاص، می تواند برقصد یا خیر، اگر فیل بتواند برقصد، مورچه ها باید اطاق رقص را ترک کنند.


متن خلاصه کتاب را از اینجا دانلود کنید
http://safaeinejad.ir/1387/09/25
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            از صفحات اول این کتاب چند تا جمله براتون انتخاب کردم ولی بعد از این انقدر مطالب جالب میشه که بهتون پیشنهاد می‌کنم کتاب رو بخونید:

- نخست از طریق تقابل میان دو ادراک مردم سالاری آغاز می‌کنیم. یک ادراک مردم سالاری ادعا دارد که جامعه مردم سالار، جامعه‌ای است که در آن مردم از طرق مشخصی در مدیریت امور خود شرکت می‌کنند و اینکه وسایل ارتباطی آزاد و در دسترس‌اند ... یک تعریف دیگر از مردم سالاری این است که می‌باید مردم از مدیریت مسائل‌شان محروم کرده و به شیوه‌ای خشک و غیرقابل انعطاف امکانات اطلاع‌رسانی را تحت انقیاد قرار داد.
- این بینشی است که به صدها سال قبل باز می‌گردد ... مبنی بر اینکه پیشتازانی از روشنفکران انقلابی به حاکمیت برسند، انقلاب توده‌ها را، که آنها را به قدرت رسانده‌اند، به کار گیرند، آنگاه توده‌های ناآگاه را به سوی آینده‌ای رهنمون شوند که نادان‌تر و جاهل‌تر از آنند که در رویاهایشان برای خود در نظر گیرند.
- اصل اخلاقی الزام‌آور این است که توده‌ها صرفا ناآگاه‌تر از آنند که قادر به درک مسائل باشند. اگر برای اداره‌ی امور خود تلاشی ارائه دهند، فقط ایجاد دردسر خواهند کرد، در نتیجه غیراخلاقی و نامناسب خواهد بود.
- در نتیجه برای رام کردن «گله گمشده» به ابزاری نیاز داریم، و این همان انقلاب نوین در هنر مردم سالاری است: تولید رضایت، رسانه، مدارس و فرهنگ عمومی می‌باید تقسیم‌بندی شوند.
- ... در بطن آنچه امروز دولت تمامیت‌خواه یا نظامی می‌نامیم این عمل ساده است. فقط یک چماق بالای سرشان نگاه می‌دارید و اگر از خط خارج شدند محکم بر سرشان می‌کوبید. ولی با گذشت زمان که جامعه آزادتر و دموکراتیک‌تر شد این قابلیت را از دست می‌دهید، از این رو می‌باید به فناوری‌های «هیاهوی سیاسی» روی کنید.


متن خلاصه این کتاب را از اینجا دانلود کنید:
http://safaeinejad.ir/1387/03/25
          
            در این داستان چهار شخصیت خیالی ترسیم شده‌اند:
موش‌ها: اسنیف و اسکوری. آدم کوچولوها: هم و ها.
این چهار شخصیت برای نشان دادن قسمت‌های ساده و پیچیده درون ما بدون توجه به سن، جنس، نژاد یا ملیت در نظر گرفته شده‌اند.
به دوستانی که این کتاب رو نخوندند پیشنهاد می‌کنم حتما مطالعه کنند، چون هم جالبه هم اینکه وقت کمی رو می‌گیره.
چه کسی پنیر مرا جابجا کرد داستانی است درباره تغییراتی که در یک هزار تو (maze) رخ می‌دهد. جایی که چهار شخصیت جالب در جستجوی پنیر هستند. پنیر استعاره‌ای است برای آنچه ما در زندگی می‌خواهیم در زندگی داشته باشیم. اعم از یک شغل، یک رابطه، پول، خانه‌ای بزرگ، سلامتی، آگاهی، آرامش روحی و یا حتی ورزشی مانند دو …
هر یک از ما در مورد پنیر خود نظر خاصی داریم و در پی آن هستیم، زیرا معتقدیم اگر آن را به دست آوریم راضی می‌شویم.
اغلب به آن دل بسته‌ایم و اگر آن را از دست بدهیم یا کسی آن را از ما بگیرد ضربه‌ی تکان دهنده‌ای به ما وارد می‌آید.
در این داستان هزار تو، نشانه جایی است که ما برای رسیدن به اهداف خود در آن وقت می‌گذرانیم …
متن خلاصه کتاب را از اینجا دانلود کنید
http://safaeinejad.ir/1387/06/04