بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زندگی پی

زندگی پی

زندگی پی

یان مارتل و 1 نفر دیگر
4.0
7 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

7

یک پسر، یک قایق، یک ببر بعد از غرق شدن کشتی­باری، فقط یک قایق نجات شناور بر سطح آبی اقیانوس آرام باقی می­ماند. تنها نجات یافته پسر شانزده ساله­ای به اسم پی است. همراه با یک کفتار، یک گورخر (با پای شکسته) ، یک اورانپوتان ماده و یک ببر بنگال بزرگ. این صحنه­ یکی از جذاب­ترین و عجیب­ترین داستان­هاست. کتابی فراموش نشدنی و برنده­ی جایزه­ی بوکر.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به زندگی پی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به زندگی پی

یادداشت‌های مرتبط به زندگی پی

نرگس

1402/07/18

            هنر یان‌مارتل در این کتاب ساده و جذاب اینه که داستان رو تقریبا قابل باور روایت کرده.شروعِ توصیف زندگی پی و پرداختن به شخصیتش این اجازه رو به خواننده میده‌ که خیلی سریع باهاش ارتباط بگیره و با کاراکتر همدل و همراه بشه و با پرداختن به جزئیات، احساس همزادپنداری مخاطب رو تشدید میکنه.

اطلاعات جالبی در مورد شکسته شدن کشتی، دریانوردی، باغ‌وحش و‌ حیواناتش میده؛ صحبت‌هاش دربارۀ «خطرناک‌ترین موجود باغ‌وحش» رو دوست داشتم.

توی این کتاب هم نویسنده خیال‌های شگفت‌انگیزی رو جای‌گزینِ واقعیت‌های به‌شدت وحشتناک کرده تا نشون بده قدرت خیال، چه‌طور باعثِ تحمل‌پذیر شدن زندگی می‌شه.
و درنهایت می‌گه «باور به خدا هم همین‌طوره» یعنی یا ما باید دنیای خشن و پوچِ واقعی رو بدون خدا بپذیریم، یا به دنیای بهتر و خیالی با خدا پناه ببریم و میگه خدا حتی اگه فقط یک خیال باشه، باز هم برای من از واقعیتِ خشک و بی‌روح بهتره و من این خیال رو دوست دارم.

و در کل از اون کتابهایی بود که خیلی از فیلمش گویاتر و بهتر بود .


⚠️⚠️ هشدار اسپویل ⚠️⚠️

این پاراگراف‌و که خوندم فکر کردم خاصیتِ «فراموش کردن و از یاد بردنِ زمان» که داره ازش می‌گه توی خیلی از موقعیت‌های دیگه‌ی زندگی هم کاربرد داره : 
«در آغاز به‌اجبار تمام مدت چشم‌به‌راهِ یک کشتی بودم. اما بعد از چند هفته، پنج یا شش هفته، این کار را تقریباً به‌کلی کنار گذاشتم. 
و زنده ماندم چون به فراموش کردن اهمیت می‌دادم. داستان من در یک روز تقویمی -دوم جولای ۱۹۷۷- آغاز می‌شود و در یک روز تقویمی دیگر -۱۴ فوریه ۱۹۷۸- به پایان می‌رسد، اما در بین این دو روز تقویمی وجود ندارد. روزها یا هفته‌ها و یا ماه‌ها را نمی‌شمردم. زمان تصوری است که فقط بر تمنای ما می‌افزاید. من زنده ماندم چون حتی خود زمان را هم از یاد بردم.» 

روند تغییر پی و تأثیری که غریزه‌ی حفظ بقا بر او داشته عالی ساخته و پرداخته شده؛ از پسرکی که برای کشتن یه ماهی پرنده گریه می‌کنه و طاقت دیدن مستقیمش ‌و نداره رسید به مثله کردن لاک‌پشتِ زنده.