معرفی کتاب لرد لاس اثر دارن شان مترجم سمیه پزشکی
در حال خواندن
5
خواندهام
172
خواهم خواند
16
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب مصور حاضر، داستانی از مجموعه نبرد با شیاطین است که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. داستان های این مجموعه ژانری ترسناک و همچنین تخیلی دارند که خواننده را در تمام اتفاقات با خود می کشانند. در این داستان وقتی گرابز گریدی از شر لرد لاس و شیاطین او خلاص می شود، هرگز فکر نمی کرد که دوباره چنین شب وحشتناکی را تجربه کند، اما او اشتباه می کرد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به لرد لاس
یادداشتها
1402/5/28
0
1403/2/10
20
1403/10/7
7
1402/5/28
3
1403/6/19
_بسماللهالرحمنالرحیم_ امممم این جلد هم تموم شد . واقعیتش من توی حالت ریدینگ اسلامپ بودم :/ چون کتاب ربکا رو خونده بودم و انقدر خوب بود که نمیتونستم به کتاب های دیگه حتی نگاه بندازم .ولی خب لرد لاس رو از کتابخونه قرض گرفتم و نمیتونستم نخونمش . این شد که شروع کردم به خوندنش و همه ش یه دید منفی ای از اول نسبت بهش داشتم چون حماسه ی کرپسلی رو تازه از همین نویسنده تموم کرده بودم و حماسه ی کرپسلی خدایی ضعیف بود ؛ برای همن حس میکردم این کتاب هم قراره خیلی ضعیف باشه . ولی خب باید بگم نظر منفی م رفته رفته برگشت و باید بگم این کتاب از کل چهار تا کتاب حماسه ی کرپسلی صد ، صد که نه هزار هیچ 😂 جلوتره! اول هاش حالم بهم خورد . قضیه ی قتل عام پشت جلد کتاب گفته شده بود ولی من فکر نمی کردم که این قضیه انقدر وحشتناک باشه. و همچنین شوخی موش موشکی گروبز با گرت 😭 حال بهم زن بود حال بهم زنننننن .تازه وقتی میریم جلوتر و قضیه روشن تر میشه به عمق فاجعه این شوخی به ظاهر بامزه ی گروبز پی میبریم://// اواسط کتاب واقعا جذابه برعکس اولش که نویسنده هزارتا سوال توی ذهنت به جا میذاره و به هیچکدوم هم پاسخ نمیده . و همچنین آقای دارن شان استاد شوکه کردن مخاطبه جوری که نفهمی از کجا خوردی ، چی شد .این شوکه کردن ها کم نبودن و خب هیجان کتاب رو هم بیشتر میکردن . ولی شخصیت پردازی چندان جالب نبود و یکم ضعیفه. صحنه پردازی خوب بود و یه مشکل دیگه اینه که شخصیت گروبز بعد مرگ خونواده اش یه مدت تو تیمارستان زندگی کرد ، بعدش که رفت با درویش زندگی کنه خیلی عادی به زندگی ش ادامه داد انگار نه انگار که شیاطین خونواده اش رو کشته بودن و همه شون رو تیکه تیکه کرده بودن:/// و کم پیش میاومد ناراحت بشه . شخصیت مورد علاقه م هم درویش بود که من رو بدجوری سیریوس بلک توی هری پاتر میانداخت(گریه*) . کلا خوشم اومد از این شخصیت . و خب فقط یه سوال توی ذهنم مونده که مگه گرگینه ها فقط شب هایی که ماه کامله تبدیل به گرگ نمیشن و بعد از اون به زندگی عادی ادامه نمیدن؟یعنی فقط شب هایی که ماه کامله گرگ میشن و بعدش هم انسان هستن تا شب ماه کامل بعدی . پس چجوری گریدی ها تا آخر عمر به این نفرین دچار میشدن؟اگه کسی جواب سوال رو میدونه بهم بگه ممنون میشم😁 و آممممم کلا تجربه باحالی بود خوندنش و نیازمند جلد دومشم همین الان فوری 😭😭😭😭.ژانر باحالی هم داشت یه چیزی بود توی مایه های فانتزی و یه حالت علمی تخیلی هم داشت. و حالم از بابای گروبز بهم میخوره:/😊بیل_ای هم آدم بودددددد خبببب . و ای کاش عمارت گریدی واقعا وجود داشت و میرفتم یه گشتی میزدم داخلش . فقط قسمتهای آخرش یکم بد تموم شد یعنی اون قسمت نبرد درویش و گروبز با لردلاس و ... و اینکه پای گروبز سریع رفت سر جاش واقعا عجیب بود😐و پایانش هم باز بود که خب واقعا دیوونه کننده ست 😂😂 و دنیا پردازی هم جای کار داشت و از اونجایی که من فقط جلد اولش رو خوندم فکر کنم توی جلدهای بعدی بهتر بشه ... ولی خب اصلا فکر نمیکردم قضیه ی گریدی ها به گرگینه و ... کشیده بشه . اما در کل ارزش خوندن رو داره و پیشنهادش میکنم . یعنی از این کتاب هاست که دو سه روزه یا شاید هم یه روزه تموم بشه . خوندنش خیلی کیف میده .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
6
1402/12/19
10
1402/3/18
2