شاعر

شاعر

شاعر

مایکل کانلی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

یک بار برادرم فرضیه ی «طاقت» را برایم تعریف کرد. او گفت طاقت تک تک ماموران پلیس جنایی حد و حدودی دارد اما تا وقتی به آستانه ی آن نرسند. برایشان ناشناخته است. او برایم درباره ی اجساد حرف زد. شون معتقد بود هر ماموری تا حدی می تواند به جنازه ها نگاه کند. تعدادش برای هر کس فرق می کرد. بعضی ها همان اول جا می زدند. بعضی دیگر سر صحنه بیست تا قتل حضور پیدا می کردند و ککشان هم نمی گزید. اما به هر حال یک عدد وجود داشت و وقتی پیمانه پر می شد، نمی شد کاریش کرد. به قسمت بایگانی منتقل می شدی، نشانت را تحویل می دادی، بالاخره کاری می کردی، چون هیچ جور نمی توانستی به یک جسد دیگر نگاه کنی. و اگر این طور می شد، اگر طاقتت طاق می شد، خوب، به دردسر می افتادی. حتی ممکن بود دست آخر یک گلوله حرام خودت کنی. این چیزی بود که شون می گفت.

لیست‌های مرتبط به شاعر