آوای پیانو زیر چترهای رنگی

آوای پیانو زیر چترهای رنگی

آوای پیانو زیر چترهای رنگی

سیندی بالدوین و 2 نفر دیگر
3.9
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

0

کتاب آوای پیانو زیر چترهای رنگی، نویسنده سیندی بالدوین.

لیست‌های مرتبط به آوای پیانو زیر چترهای رنگی

یادداشت‌های مرتبط به آوای پیانو زیر چترهای رنگی

                کتاب آوای پیانو زیر چتر های رنگی 

راستش نمی‌دانم چگونه شروع کنم ،شاید باید از همان اول قضیه وارد بحث مرور شویم، اما چیزهایی برای گفتن است .‌
راستش من واقعا کتاب را خیلی دوست داشتم ،خیلی قشنگ بود و معنی دار ، اما راستش داستان کتاب برای من کمی تکراری بود . البته این به معنی بد بودن کتاب یا دوست نداشتن من نیست ، درست است که داستان  کمی برای من تکراری بود اما نویسنده آن را طوری نوشته بود که منه نوعی جذب کتابش بشوم .البته درست یادم نیست اما  یک داستان دقیقا، با همین موضوع خوانده بودم ،شاید هم خودم نوشته بودم اما به هر حال ....
این کتاب درباره ی یک دختر به نام آنه لی است . آنه لی با مادرش در خانه زندگی می‌کند و پدرش را از دست داده است . در همین دوران او دوستانش را از دست می دهد و به نوعی تنها می شود . خانواده ی او قبلا یک پیانو داشتند که زیاد از آن استفاده نمی‌کردند ‌
بعد مدتی به خاطر فقیری و پول نداشتن پیانو را می‌فروشند. 
در همین طی آنه لی وقت هایی که مادرش خانه نیست به پاساژ می رود و به پیانو نوازی پیرمرد گوش میدهد و او هم از آن پیر مرد یاد می‌گیرد و موفق می شود. 
همانطور که دیدید شاید روند داستان برای شما هم تکراری باشد ،فردی که از فقیری و تنگدستی به موفقیت می‌رسد، حالا هر شخصیتی به یک شیوه .
درباره ی شخصیت پردازی کتاب باید بگویم که بدی نبود ،یعنی اطلاعات خوب و معمولی را نویسنده در اختیارمان قرار داده بود .نه خیلی زیاد و نه خیلی کم . در حد بسیار معمولی .به عنوان مثال شما با خواندن اول های این کتاب متوجه می شوید که مادر آنه لی سخت گیر است . مثلا مامان آنه لی در باره کلید خانه که یک وقت آنه آن را جا نگذارد بسیار سخت گیر است ،البته شاید مامانش استرسی هم باشد . چرا که تحمل آن زمانی که آنه داخل خانه می‌رفت و او نبود برایش سخت بود ،البته شاید نویسنده خیلی اغراق کرده است و مامانش لوس بوده است . 
اما درمورد روند داستان  به نظرم روند داستان واقعا کند بود ،یعنی شما اگر قصد خواندن این کتاب را نداشته باشید تا کتاب به جاهای قشنگش برسید شما این کتاب را داخل سطل زباله انداختید .
اما نوع بیان نویسنده ،با این که متن کتاب به نظرم روان و خوب بود و بسیار بسیار برعکس پتش خوارگر بود ،ولی بسیار گنگ و نامفهوم  بود .یعنی ممکن است ذهنتان در وسط خواندن این کتاب ارور بدهد و دیگر نتوانید این کتاب را بخوانید .‌ 

اما یک جمله خیلی بامزه از توصیف موهای آن لی ان جا بود که گفت :(هرچه به سال‌های عمرم اضافه می‌شد، موهایم بیشتر و بیشتر از زرد بودن فاصله می‌گرفت و به هیچ رنگی نبودن نزدیک‌تر می‌شد. موی بور وقتی حوصله‌اش سر برود، این رنگی می‌شود.)
اما جمله آخرش که می گوید( موی بور وقتی حوصله اش سر برود این رنگی می شود ) خیلی قشنگ است . 

اما جایی که دلم برای خانواده ی او لی و به خصوص مادرش سوخت آنجا بود که می‌گفت: (وقتی آمدم توی آشپزخانه، باز داشت گریه می‌کرد. نه از آن گریه‌های همیشگی فین‌فینی‌اش که هر روز صبح سر می‌داد چون بیدار می‌شد و می‌دید توی دست‌شویی آن‌قدر عطر بابا می‌آید که انگار همین الان آنجا بوده).
این خیلی غم انگیز است که هر روز بوی چیزی را حس کنی که مطمئنی دیگر نمی‌توانی آن را ببینی . 

در کل کتاب بدی نبود .با این که موضوع را دوست داشتم که دخترک با استفاده از پیانو به موفقیت
می رسد، اما روند داستان و آن چیز اصلی اش تکراری بود . 

خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم درصورتی که می‌خواهید از ۲۷۰ صفحه‌فقط ۱۰۰ صفحه لذت ببرید .
البته مطمئن باشید این کتاب هر چه که هست بهتر از پتش خوارگر است پس اصلا شک نکنید .
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.