بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فرار از مدرسه: درباره زندگی و اندیشه ابوحامد غزالی

فرار از مدرسه: درباره زندگی و اندیشه ابوحامد غزالی

فرار از مدرسه: درباره زندگی و اندیشه ابوحامد غزالی

4.2
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

6

کتاب فرار از مدرسه: درباره زندگی و اندیشه ابوحامد غزالی، نویسنده عبدالحسین زرین کوب.

یادداشت‌های مرتبط به فرار از مدرسه: درباره زندگی و اندیشه ابوحامد غزالی

            بعد از سال‌ها؛ از کنج کتابخانه برش داشتم و باید بگویم که مرا گرفت. تصویر می‌سازد و تصور می‌دهد و گمان می‌کنم حال‌وهوایش، تا مدت‌ها، در ذهن بماند. در متن -دست کم در نیمه‌ی اول- توان قصه‌گویی‌اش را به رخ می‌کشد و در پی‌نوشت‌ها مکرر به یادمان می‌آورد که با محققی حسابی مواجهیم که خیلی هم بی‌حساب و کتاب حرف نمی‌زند. حجتی است که قصه گفتن هیچ با تحقیق دشمن نیست و البته من نثرش را هم می‌پسندم. قصه تقریباً تا سر فصل «فیلسوف، ضد فلسفه» پیش می‌رود (دقیقاً نیمی از کتاب) و بعد  تحلیل و بحث در آرا و افکار قوت بیش‌تری می‌گیرد اما کتاب سخت‌خوان نمی‌شود. قصه‌گویی‌اش مانعی برای بحث‌های علمی جزئی نیست و نشان می‌دهد که تحقیق در نسخه‌های فلان کتاب و صحت انتسابش را هم می‌توان خواندنی نوشت و مرز کار دانشگاهی با کار عمومی را بیهوده پررنگ نکرد.
هر چه قصه‌گوی خوبی است و هر چه استفاده‌اش از منابع برای بیرون کشیدن یک گزاره آموزنده است؛ دست به تطبیق با غرب که می‌زند، عجله می‌کند و کار را -به نظر من- خراب. نمی‌دانم چه نیازی است که برای اثبات بزرگی غزالی حرف‌هایش را مدام با آنچه از فلسفه غرب، از پیش، در ذهن داریم بسنجیم و مکرر برای بحث در باب شک غزالی، شک دکارت را پیش بکشیم  یا اتقان صنع غزالی را از زبان لایب‌نیتس بفهمیم یا اگر کسی انکار علیت اشاعره را به سخره گرفت پای هیوم را به بحث باز کنیم! خود زرین‌کوب می‌گوید: این توافق شک غزالی با طرز فکر دکارت ... هرچند به هیچ وجه مستلزم تصور اقتباس او از اندیشه‌ی غزالی نیست حاکی از «وسعت نظر»  و «دقت تفکر» غزالی است. (ص ۱۹۴) هیچ وقت نفهمیده‌ام چگونه است که اثبات عمق یا صحت و دقت حرفی شنیدن دوباره‌‌ی همان حرف از زبان کس دیگری است؛ و کارهای تطبیقی این چنینی پیرامون غزالی -‌عمدتاً به خاطر رساله‌ی کوچک المنقذ من الضلال- به گمانم بسیار است. و به این‌ها اضافه کنید اشاره‌های بی‌مورد به لوتر و کالون و مقایسه مجدِد بودن غزالی با معترض و اصلاح‌طلب بودن این دو. این جنس حرف‌ها در دو فصل «فیلسوف، ضد فلسفه» و «مدرسه یا خانقاه؟» بیش‌تر است که این دومی فصل پایانی است و به نوعی جمع‌بندی و نتیجه‌گیری.
غزالی شخصیتی چند وجهی است و همین نوشتن زندگی‌نامه‌اش را بسیار دشوار می‌کند. تأکید زرین‌کوب بر «فرار از مدرسه» است. اینکه غزالی چطور غرور فقاهت را کنار گذاشت، به جستجوی حقیقت رفت و صوفی‌ای متشرع بازآمد. دشمنی غزالی با فلسفه و باطنی‌گری را می‌شکافد، دلایلش را می‌کاود و مهم‌ترین استدلال‌هایش را در نقد اینان مرور می‌کند. تصوف غزالی را هم به دقت تصویر می‌کند و نشان می‌دهد که او در تصوف چه یافته. اما این مرد پیش از «فرار از مدرسه» طبیعتاً از اهالی مدرسه بود. زرین‌کوب هم یادآوری می‌کند که اگر غزالی سراغ تصوف هم نمی‌رفت حتماً به عنوان فقیهی بزرگ نامدار می‌‌شد -که البته الان هم در فقاهت بی‌نام نیست- اما مسئله این است که زرین‌کوب نتوانسته اهمیت غزالی در فقه را نشان دهد. مدام از غرور فقیهانه می‌گوید و از تسلطش در علمِ خلاف و شکوه درسش در نظامیه‌ی بغداد اما نمی‌تواند بگوید چرا چنین مغرور بوده و در علمِ خلاف چه کرده و در درسش چه می‌گفته. از فلاسفه که می‌گوید بحث‌هایشان را طرح می‌کند، از صوفیه که می‌گوید هم، به همچنین، اما به فقها که می‌رسد دستش خالی است و حرفی ندارد جز آنکه از حواشی و رقابت‌هایشان بگوید یا از تجمل زندگی‌هایشان و غزالی را ابتدا شیفته و بعد دل‌زده از این مسائل نشان دهد. مکرر از اهمیت اختلاف شافعی و بوحنیفه می‌گوید اما انگار اصلاً نمی‌داند موارد محل اختلاف چه بوده. گویی فلسفه و تصوف و کلام را خود به جد کاویده و در باب فقه تنها چیزهایی به گوشش خورده است. این کتاب جلد صفری می‌خواهد که تصویرِ غزالیِ فقیهِ اهلِ مدرسه را با جزئیات و دقت بیش‌تری ترسیم کند تا غزالیِ فراری از مدرسه را بهتر درک کنیم.
۶ مرداد ۹۹