فلسفه مک اینتایر

فلسفه مک اینتایر

فلسفه مک اینتایر

راسل وینستین و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

تقریباً همه شکاکان و خداناباوران بزرگ دنیاى مدرن غرب، هم در زندگى خود و هم در تدریس، از نظر اخلاقى محافظه‏کار بوده‏اند و اغلب به‏شدت هم محافظه‏کار بوده‏اند. براى مثال فروید و مارکس بسیارى از فضیلت‏هاى سنتى را بدیهى مى‏انگاشتند و رفتار اخلاقى نامشروع و طرز فکر بسیارى از مارکسیست‏ها و فرویدى‏ها از نظر آن‏ها بسیار ناخوشایند بود. از آن طرف بسیارى از خداباوران مسیحى در جنایات بزرگ عصر خود دست داشته‏اند: در میان نگهبانان اردوگاه‏هاى کار اجبارى نازى‏ها، مؤمنان کاتولیک هم حضور داشتند، همچنین دست پروتستان‏هاى معتقد، به بمباران هیروشیما و درِسدن آلوده بوده است. با مشاهده? چنین وقایعى، قبول این سخن داستایفسکى که اگر خدا وجود نداشته باشد، هر کار مُجاز است، ناگزیر دشوار است.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فلسفه مک اینتایر

یادداشت‌های مرتبط به فلسفه مک اینتایر

          بعد از حدود دو الی سه روز از تمام کردن یکی از غنی ترین و بهترین کتاب های زندگیم، هنوز هم شک دارم یادداشت نوشتن در موردش مفید هست یا مضر.
بابت اینکه به کتاب ضربه نزنم سعی میکنم مختصر و کوتاه از مک اینتایر و تفکرش بگم.
مک اینتایر رو در کنار لاسول و هابرماس از کتاب احیای علوم سیاسی بشیریه باهاش آشنا شدم.
اینقدر از تفکراتش و نتیجه گیری هاش حتی در دو سه صفحه اینقدر لذت بردم که وسط مطالعه دستم رفت سمت گوشی و گشتم سراغش.
یکی از بهترین حس های دنیا وجود داشتن کتاب در فیدیبو بود. (بماند که نمیدونستم چه آدم جذابی مترجم این کتاب هست)
اسم کتاب واقعا در خور شخص مک اینتایر هست.
اگر بعضی افراد صرفا یک رویکرد یک جانبه در فلسفه و منطق دارن و اسم فلسفه یدک میکشن، السدیر واقعا پخته و دست پر وارد این وادی شده.
نگاه مک اینتایر بر گرفته از فلسفه پیشین و به صورت خاص ارسطو و هگل هست.
از نکات قوی نگاه مک اینتایر این هست غرق در تعصب یا فکری به شکل کورکورانه نمیشه.مثلا هگل رو قدر میدونه ولی مارکس(که نگاهش برگرفته از هگل بود) رو نه! در زندگی به دنبال آزادی هست ولی لیبرال نه.
مک اینتایر کاملا منطق و فلسفه خودش رو دقیق شرح میده. اصول منطقی خودش رو شرح میده و دیگران رو نقد میکنه چون این رو پایه و اساس میدونه. خاصه اولین حملش به فلسفه تحلیلی هست ولی نگاهی از اول به آخر این فلسفه و منطق نه از آخر و اون رو به نوعی از ریشه مورد نقد دقیق قرار میده.
بزرگترین بخش مک اینتایر دقیقا همینجا هست که اصولش رو پی ریزی میکنه و در نهایت با همون اصول به بحث های  مارکسیسم _ مسیحیت( دین) _ کومونیسم _ سکولاریسم _تجربه گرایان  و افراد تاثیر گذار و گاه رابطه و اشتراک های نزدیک به این ها میپردازه.
و در آخر بحث های عقلانیت _ سنت که طعم اجتماعی و تاریخی دارن رو پیش میکشه.

نکته مهم این هست تفکرات(فلسفه) مک اینتایر همیشه ارتباط های خاص خودشون رو با هم دیگه دارند و گاهی چنان این ارتباط نزدیک هست که ممکنه اون متهم به تناقض گویی بشه در صورتی که اینجور نیست.حرف های مک اینتایر چون وسیع و غنی هستن، نیاز به درک دقیق داره تا  هم مطلب جا بیفته و هم خلط مبحث صورت نگیره.

پیشنهاد میکنم این کتاب رو حتما در لیست خودتون داشته باشید و اگر شک دارید برید سراغش یا نه مقدمه کاوه بهبهانی رو حتما بخونید تا شاید ترغیب بشید....
        

8