چین در 10 کلمه

چین در 10 کلمه

چین در 10 کلمه

هوآ یو و 1 نفر دیگر
3.2
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

یوهوآ یکی از برجسته­ترین داستان­نویسان چین معاصر است. کتاب جدید او، «چین در ده کلمه» حول ده کلمه و سرنوشت آن­ها در چین معاصر است. نویسنده این ده کلمه را به عنوان آغازگاه بحث خود برگزیده است نا نشان دهد چگونه دگردیسی مضمون این مفاهیم نزد مردم نحوه­ی کاربردشان تغییرات بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین معاصر را منعکس می­کند. شگفت­انگیزی کتاب حاضر این است که نویسنده موفق می­شود از راه سخن گفتن از تجربه­های بسیار ملموس شخصی خود، و قرار دادن آن­ها در چارچوبی تاریخی به شیوه­ای بدیع تصویری زنده از چین امروز نقش کند. «چین در ده کلمه» روایت منحصر به فردی از تجربه­ی «معجزه­ی اقتصادی» چین است که با زبانی طنزآمیز و انتقادی تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین را از زمان مائو تا امروز هوشمندانه می­کاود و بازگو می­کند.

یادداشت‌های مرتبط به چین در 10 کلمه

            یوهوآ نویسنده چینی، تلاش کرده است تا تاریخ 60 سال اخیر چین را در 10 کلمه بنویسد، او مثل یک مردم نگار شروع به نگارش واقعیت‌هایی میکند که در جامعه اش از سال ۱۹۵۰ در خلال انقلاب کمونیستی و انقلاب فرهنگی، تا سال ۲۰۱۰ دیده است و آنهارا در ده کلمه بیان میکند. این ده کلمه شامل: خلق ، رهبر ، خواندن ، نوشتن ، لوشون ، انقلاب ، ناهمگونی ، توده ها ، مشابه سازی و شیره مالی است.
خط به خط این کتاب شما را به یاد انقلاب سال 1357 ایران و وضعیت بعد از آن تا به امروز می‌اندازد انگار در همه ی این مسائل پابه پای چین قدم برداشتیم به جز در مساله‌ی مشابه سازی که به معنای تولید کالاهای غربی به شکل مشابه سازی شده و صادر کردن ان است. که در اصل عامل رشد اقتصادی چین نیز همین مشابه سازی است.
خلق : "خلق و خدمت به ان هدف انقلاب بود ولی امروزه خلق بیشتر یک شرکت بدنه یا پوسته است که در دوره های مختلف از آن استفاده میکنند تا محصولات گوناگون را به بازار روانه کنند به بهانه ی آن. پکن در روزهای انقلاب (شاید تهران درروزهای انقلاب) شهری بود که در ان همه باهم برابر بودند ولی امروزه  اوضاع جور دیگری است.
رهبر : قانون جانشینی ماکس وبر را نشان می‌دهد. پس از مرگ رهبر واقعی در سال ۱۹۷۶ ، رهبران ساختگی ، مانند علف هرز در سراسر چین جوانه زدند که تمام سرمایه ی اجتماعی بعد از انقلاب را با افکار توسعه اقتصادی از بین بردند.
آقای لوشون : در چین هم یک نظریه پرداز و اندیشمند در دوران انقلاب حضور داشت که خود ثمره ی انقلاب را ندید ولی جملاتش همه جا پخش شد و هرکس جمله ای که به نفعش بود را میگفت و ته آن یک "اقای لوشون (شریعتی) میگوید" اضافه میکرد. 
و بقیه ی کلمات به همین شکل در راستای توضیح اوضاع حاکم بر چین پس از انقلاب نوشته شده است.