معرفی کتاب تالار فرهاد اثر عباس پژمان
در حال خواندن
0
خواندهام
17
خواهم خواند
2
توضیحات
پنجره این سمت در روشن است. دیگر صدای برف در زیر پوتین هایم را نمیشنوم. سایه دختری بر پرده پنجره افتاده است که موهایش را شانه میکند. آینه کوچک را هم یک لحظه میبینم که تهش بر لبه پنجره و سرش به قاب آن تکیه داده شده است. موها لخت و صاف از جلو صورت پایین ریخته اند و شانه میخورند، و من از جلو پنجره رد میشوم.
یادداشتها