زن سیاه پوش

زن سیاه پوش

زن سیاه پوش

سوزان هیل و 3 نفر دیگر
3.5
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

5

ناشر
خوب
شابک
9786227543766
تعداد صفحات
188
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        وکیل جوانی به نام آرتور کیپس برای رسیدگی به پروندۀ اموال آلیس درابلو، که تازه از دنیا رفته، به مأموریتی در یکی از روستاهای اطراف لندن می‌رود. در مراسم خاکسپاری آلیس، آرتور زنی تماماً سیاه‌پوش را می‌بیند که رنگ به رخسار ندارد؛ چند قدم آن‌طرف‌تر هم کودکان دانش‌آموزی در کنار قبرها ایستاده‌اند. حضور آن زن و دانش‌آموزان از جانب یکی از افراد محلی، که بعد از ادعای آرتور خیلی ترسیده، انکار می‌شود اما آرتور به این چیزها اعتقادی ندارد و بعد از خاکسپاری به خانۀ خانم درابلو می‌رود تا مدارک را بررسی کند. از همان روز اتفاقات مرموز خانۀ خانم درابلو شروع می‌شود و رفته‌رفته وحشت به دل آرتور می‌اندازد. هربار که کسی آن زن سیاه‌پوش را می‌بیند، کودکی در روستا می‌میرد و حالا آرتور درست به جایی رفته که با گذشتۀ زن گره خورده است. منتقد نشریۀ پابلیشرز ویکلی درمورد این کتاب می‌گوید: «هیل با ظرافت خاصی سنت داستان­های گوتیک را دست‌کاری می­کند و سبک جدیدی را در داستان­های ارواح به نمایش می­گذارد.»

      

لیست‌های مرتبط به زن سیاه پوش

یادداشت‌ها

          با توصیفاتی که آرتور در بخش های ابتدایی کتاب کرده بود فکر میکردم که اتفاقی خیلی وحشتناک افتاده باشد ولی وقتی که شروع به روایت داستان کرد متوجه شدم اتفاقی که افتاده را در ظاهر اگر بخواهی برای کسی بازگو کنی آنقدر ترسناک نیست ولی ترسناکی ماجرا دقیقا در دو صفحه‌ی انتهایی کتاب خودش را نشان داد‌ که البته از قبل خیلی قابل حدس و ملموس بود.

خانم سوزان به خوبی توانست آن حس و حالی را که آرتور در عمارت ایل مارش کسب کرده بود بنویسد و البته کاری کند که من نیز آن‌ها را تجربه کنم؛
 وقتی قسمت های ترسناک این کتاب را میخواندم که مدت زیادی از نیمه شب گذشته بود و صدای یخ سازی یخچال و گربه هایی که در حیاط پشتی دعوا می کردند خانه را پر کرده بود، حقیقتا چند باری صداهای عجیب و غریبی از طبقه بالا که انسانی در آنجا رفت و آمد ندارد شنیدم و خب این اثرات توهمی بنده واقعا نشان دهنده‌ی قلم خوب این بانوی نویسنده است.😂😂😂( اولین بار در عمرم با یک کتاب ترسناک یکم حس کردم میترسم)
البته یکم میتوانست از نقل آب و هوا بکاهد و بر داستان پردازی بیفزاید.

ترجمه و چاب عالی بود. 

پ.ن: حدس من واقعا درست بود برخلاف مکان روایت داستان واقعا نویسنده انگلستانی است.
        

10