فرزندان کاپیتان گرانت

فرزندان کاپیتان گرانت

فرزندان کاپیتان گرانت

ژول ورن و 1 نفر دیگر
3.8
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

0

شابک
9786009184897
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1393/12/5

توضیحات

        کتاب حاضر، داستانی فرانسوی است که با زبانی ساده و روان برای نوجوانان نگاشته شده است. این کتاب، یکی از هیجان انگیزترین و منسجم ترین رمان های این نویسنده است و به سبب شیوه کاملی که در توصیف روحیات و خصایل دو شخصیت اصلی آن، یعنی «پاگانل» و «آیرتن» به کاررفته است، دارای ارزش ادبی نیز هست. داستان این گونه آغاز می شود که روزی کشتی تفریحی «دانکن» که متعلق به «لرد گلناروان» بود در دریا ماهی ای صید کرد که در شکم آن یک بطری پیدا شد. داخل بطری نامه ای از کاپیتان «گرانت» بود. نوشته بود که کشتی آن ها غرق شده است. تاریخ و طول و عرض جغرافیایی نیز در آن دیده می شد. لرد دو سه روز بعد از مسافرت، نزد فرزندان کاپیتان «گرانت»، «مِری»  و «روبرت» رفت. آن دو از «لرد» تقاضا کردند که با کشتی اش به جست وجو بپردازد و پدرشان را پیدا کند.
      

یادداشت ها

          وقتی من می‌خواندمش، یک جلد یک دست آبی‌رنگ داشت. با فونت درشت و رنگ سفید هم رویش نوشته بود: «فرزندان کاپیتان گرانت» هنوز 12 ساله‌م کامل نشده بود که این کتاب را دستم گرفته بودم. نسخه من قطع رقطعی بود و 660 صحفه داشت. دو روز کامل طول کشید تا کامل خواندمش.
البته قبل از اینکه سراغ حواشی خواندنش بروم، سرغ اصل قصه بروم. من آن موقع مثل خیلی‌های دیگر دنبال کارهای علمی‌تخیلی بودم و ژول ورن، برای ما که هنوز با تنوع امروز مواجه نبودیم، قبله آمال بود! ولی این کتاب را که دستم گرفتم، هرچی جلوتر رفتم، خبری از علمی‌تخیلی تویش نبود، عوضش یک رمان ماجراجویی بود که انصافا هم خوب بود. چفت و بست داشت، داده‌های علمی در جای‌جای کتاب بود. برای برخی از چیزهایی که گفته بود، بعدا رفتم توی دایره المعارف گشتم و کلی چیز دیگر فهمیدم.
وقتی تمامش کردم، احساس کردم من هم از یک ماجراجویی بزرگ برگشته‌ام. کتاب حجیمی بود که تمام کردنش، برای من یک قدم بزرگ به حساب می‌آمد. دو روز تمام، روی کاب قفلی زده بودم. آنموقع که نمی‌فهمیدم چه چیزی باعث این کشش شده است اما می‌فهمیدم نویسنده یک جوری نوشته که دلت نمی‌آید داستان را ول کنی.
من آن موقع ساعتی 30 صفحه کتاب می‌خواندم. خودتان 30 و 660 و 2 را باهم ضرب و تقسیم کنید، دستتان می‌آید من چند ساعت پای این کتاب بوده‌ام!
این کتاب، علاقه من را به خواندن رمان‌های ماجراجویی و سفری جلب کرد و بعدا از همین آقای ژول ورن، سفر به آفریقایش را هم خواندم که اگر در بهخوان یافتمش، درباره آن هم یادداشت می‌نویسم.
        

4