به عقیده چخوف تمامی کاری که هنرمند می تواند انجام دهد تصویر زندگی به همان صورتی است که هست. اگر هنرمند در اثر خود مسائل و سؤالات از پیش تعیین شده ای را مطرح کند، چخوف اصرار دارد که هنرمند اجباری ندارد که به این سؤالات پاسخ دهد. او به اینکه هنر پاسخهای مشخصی به سؤالات و مسائل برخاسته از ناهماهنگی های ابدی موجود در زندگی انسانی داشته باشد شك دارد مگر اینکه این پاسخ ها نظر کاملا شخصی و خصوصی خود نویسنده بوده و او اصراری به عمومیت بخشیدن و تعمیم آنها برای حل تمامی این مسائل و مشکلات نداشته باشد. چخوف در همین زمینه به ناشر آثارش «سوورین میگوید وظیفه نویسنده پاسخ دادن به سؤالاتی در خصوص خدا یا بدبینی و غیره نیست .... بلکه او می بایست فقط نشان دهد که مردم چگونه و تحت چه شرایطی در خصوص خدایا بدبینی صحبت یا فکر می کنند. هنرمند نباید قاضی اعمال کار آکترهایش و با آنچه که این کار آکنرها می گویند باشد بلکه میبایست صرفاً در موضع يك ناظر بی طرف قرار گیرد.