کارمندها: مجموعه داستان

کارمندها: مجموعه داستان

کارمندها: مجموعه داستان

آنتون چخوف و 1 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

کتاب کارمندها: مجموعه داستان، مترجم آرتوش بوداقیان.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کارمندها: مجموعه داستان

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 9

به عقیده چخوف تمامی کاری که هنرمند می تواند انجام دهد تصویر زندگی به همان صورتی است که هست. اگر هنرمند در اثر خود مسائل و سؤالات از پیش تعیین شده ای را مطرح کند، چخوف اصرار دارد که هنرمند اجباری ندارد که به این سؤالات پاسخ دهد. او به اینکه هنر پاسخهای مشخصی به سؤالات و مسائل برخاسته از ناهماهنگی های ابدی موجود در زندگی انسانی داشته باشد شك دارد مگر اینکه این پاسخ ها نظر کاملا شخصی و خصوصی خود نویسنده بوده و او اصراری به عمومیت بخشیدن و تعمیم آنها برای حل تمامی این مسائل و مشکلات نداشته باشد. چخوف در همین زمینه به ناشر آثارش «سوورین میگوید وظیفه نویسنده پاسخ دادن به سؤالاتی در خصوص خدا یا بدبینی و غیره نیست .... بلکه او می بایست فقط نشان دهد که مردم چگونه و تحت چه شرایطی در خصوص خدایا بدبینی صحبت یا فکر می کنند. هنرمند نباید قاضی اعمال کار آکترهایش و با آنچه که این کار آکنرها می گویند باشد بلکه میبایست صرفاً در موضع يك ناظر بی طرف قرار گیرد.

یادداشت‌های مرتبط به کارمندها: مجموعه داستان

            قبل از این که وارد ماجرای کتاب "کارمندها" شویم، به نظر خودم بهتر است به این پرسش بپردازیم که چرا پرداختن به زندگی کارمندی، برای بسیاری از نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی، یک موضوع همیشگی بوده است؟ در آثار غلامحسین ساعدی و صمد بهرنگی تا چخوف و تولستوی و حتی نویسندگان جدیدتر، داستان‌های زیادی را می‌توان سراغ گرفت که در حال و هوای کارمندی و حواشی آن صورت‌بندی می‌شوند. مجموعه داستان شب نشینیِ با شکوهِ ساعدی، آقای چوخ بختیار صمد بهرنگی، بوقلمون صفتِ چخوف، حتی مرگ ایوان ایلیچِ تولستوی و تبرِ وست لیک همگی مستقیم و غیر مستقیم به زندگیِ کارمندی در جهان جدید پرداخته‌اند. همگی این آثار که البته می‌توان تعداد زیادی اثر دیگر را هم به آنها افزود سعی کرده‌اند تصویری از این سبک زندگی خاص جهان جدید و تبعات آن بسازند. اصولا همین فراگیری زندگی کارمندی در جهان جدید است که آن را وارد ادبیات کرده است و قطعا ادبیات در پیوند با محیط اطراف است که شکل می‌گیرد. ادبیات تلاش کرده است از زندگی کارمندی چنان پدیده‌های اجتماعی دیگر، تصویری فراگیر بسازد، ماهیت آن را روشن کند و در مراحل بعدی تبعات و جزئیات پنهان آن را پیش‌روی مخاطبان قرار دهد. اما تصویر ساخته شده از کارمندی در ادبیات همانقدر کلیشه‌ای است که احتمالا خود کارمندی. این تصویر گاهی غیرمنصفانه، گاهی غمگین و گاهی حتی شایسته‌‌ی سرزنش است و اصولا بازنمایی هر چیزی، نمی تواند به طور کامل از قضاوت ارزشی به دور باشد. حقیقت این است که سبک زندگی کارمندی، هیچ گاه در بین نویسندگان و روشنفکران سبک زندگی محبوبی نبوده است. این عدم محبوبیت با نفوذ اندیشه‌های چپ در ادبیات بیشتر هم شد. اگر تا پیش از قرن بیستم کارمندان به این علت که از فرهنگ اشرافی به دور بودند تحقیر می‌شدند، با نفوذ اندیشه‌های چپ به خرده‌بورژوازی پست و پیاده‌نظام سرمایه‌داران هم تبدیل شدند. به این ترتیب "کارمندی" همواره در معرض نقد و حتی تحقیر بوده است و هر کسی از ظن خود لگدی بر این پیکره‌ی نحیف اما جان سخت جهان جدید زده است. جان سخت از این نظر که با وجود همه‌ی این لعن و نفرین‌ها و نقد و تحقیرها، کارمندی بخش جدایی ناپذیر ساختار اجتماعی جدید است که از گذشته‌ی حالا دیگر دور تا همین امروز صبح، در سرتاسر جهان، همراه بسیاری از آدم‌ها است و دشوار می‌شود زندگی واقعی را بدون آن تصور کرد.  
قبل از این که به خود کتاب بپردازیم این نقل قول از چخوف را بخوانید تا اصطلاحا حساب کار دستتان بیاید: « ... من هرگز یک کارمند اداری را که به معنی و هدف کار خود واقف باشد ندیده ام ... این [بخشنامه‌ها و قوانین کارمندی برای آن است که دیگران را از جنبش‌های آزادی خواهانه محروم کنند، جنبشی که کارمند اعتنائی و اعتقادی بدان ندارد و اندیشه‌ای درباره آن به خود راه نمی‌دهد» (نقل از پیشگفتار مترجم، صفحه 19) این نقل قول کوتاه نشان می‌دهد که چخوف نیز، مانند بسیاری از نویسندگان دیگر در برابر زندگی کارمندی اساسا شمشیر را از رو بسته است و تلاش می‌کند به سبک خود به این شیوه‌ی زندگی حمله کند. 
کتاب "کارمندها" مجموعه داستانی از آنتوان چخوف است. داستان‌های این مجموعه از بین آثار دوران اولیه‌ی نویسندگی چخوف (1883-1888) انتخاب شده‌اند. ویژگی بارز همه‌ی داستان‌ها را می‌توان غلبه‌ی جنبه‌های فکاهی و «طنز روزنامه‌ای» در آنها دانست. ولی همین داستان‌های به ظاهر کمیک در باطن خود گزندگی و با انتقادی کم‌نظیری را به همراه دارند. طنزی که علیرغم بعضی مبالغه‌ها، در کلیت خود نهایتا با حقیقت بیگانه نیست، حقیقتی که تلخ، آزاردهنده و گاه سخت بی‌رحم است. در غالب داستان‌های این مجموعه ترس، چاپلوسی، تملق، دوروئی و ابتذال زندگی کارمندی و کارکنان دولتی و همچنین فساد نظام اداری به تصویر کشیده شده است. 
در اکثر این داستان‌ها چخوف شیوه‌ی تضاد و مبالغه را به کار می‌گیرد و از طریق آن پیام انتقادی و افشاگرانه‌اش را به خواننده می‌رساند. به طور مثال در داستان «تحمل مصیبت» عده‌ای از کارمندان و صاحب منصبان دولتی و غیره برای تبریک سال نو در دستگاه با شکوه تزاری گرد آمده‌اند تا دفتر مخصوص تبریک سال نو را بسیار مجلل توصیف می‌شود امضا کنند. با این حال راوی داستان اشاره می‌کند که جنس کاغذ این دفتر از نوع ارزان و پستی است که پوچی کل ماجرا را می‌رساند. در داستانی دیگر پدر و پسری برای احتمال دستیابی به شغلی حقیر دور یک می میز می‌چرخند و قوقولی‌قوقو می‌کنند. جوهر تمامی داستان‌ها رئالیسمی این چنینی است که تلاش می‌کند خصلت فاجعه آمیز وقایع روزمره را افشا کنند. در داستان‌های این مجموعه هیچ چیز مبهم، تاریک و پیچیده‌ای وجود ندارد. چخوف در هیچ کدام از داستان‌هایش بالای منبر نمی‌رود، فلسفه‌بافی نمی‌کند و درس اخلاق هم نمی‌دهد. او با لحنی آرام، هشدار می‌دهد. 
در داستان‌های چخوف، از پیچیدگی‌های آثار داستایوفسکی یا دیگر نویسندگان روس خبری نیست. چخوف برای نشان دادن فاجعه به سراغ وقایع پیچیده یا خلاف عادت نمی‌رود، او فاجعه را از دل زندگی روزمره بیرون می‌کشد. گویی در داستان‌های چخوف حوادث مهم همین خوردن، نوشیدن و حرف‌زدن هستند. شخصیت‌های آثار چخوف همگی بدون استثناء آد‌م‌هایی کاملا معمولی و آشنا هستند: دهقان، مباشر، کارمند، دانشجو. ما در داستان‌های او به یک مورد شخصیت غیر عادی و یا «قهرمان» برنمی‌خوریم، نه راسکولنیکف، نه مشکین، نه آناکارنینا و نه ستاروگین، از هیچ کدام خبری نیست. چهره‌های آثار او از غوغای حوادث به دور اند، اما همین آدم‌های کوچک و معمولی، همین افراد حقیر حاملان فاجعه‌اند. فجایع عظیمی که در پس آواری از ظاهرسازی، ریاکاری و لفاظی پنهان شده‌اند. باید اعتراف کرد که در همین داستان‌های به ظاهر ساده است که چخوف تصویر تضادها، انحطاط‌ها، امیدها و رنج‌های مردمی که درگیر حوادث و موقعیت‌های ساده و کمیک روزمره هستند را در معرض قضاوت خواننده قرار می‌دهد.